بدوی. [ ب ِ ] ( حرف اضافه + ضمیر ) بدو. به اوی. به او : شو بدان کنج اندرون خمّی بجوی زیر او سمجی است بیرون شو بدوی.رودکی.و رجوع به بدو و او شود. بدوی. [ ب َدْ ] ( از ع ، ص نسبی ) ابتدائی. آغازی. ( فرهنگ فارسی معین ). بدوی.[ ب َ دَ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به بدو. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). منسوب به بادیه. ( از الانساب سمعانی ) ( آنندراج ) . بیابان باش. ( بحر الجواهر ). مردم صحرانشین. ( غیاث اللغات ).آنکه در بادیه زندگانی کند. بادیه نشین. بادی. اعرابی. مقابل حضری و قراری و شهری و روستایی و مدری و مقیم. ( از یادداشت مؤلف ). ج ، بَداوی . ( از المنجد ). بدوی. [ ب َ دَ ] ( اِخ ) دهی از بخش حومه شهرستان تربت حیدریه است. 334 تن سکنه دارد. محصول آن بنشن و ابریشم است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9 ). بدوی. [ ب َ دَ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای بخش لنگه شهرستان لار است. از یازده آبادی تشکیل شده که مجموعاً 5200 تن سکنه دارد. محصول عمده آن غلات ، خرما و صیفی است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ). بدوی. [ ب َ دَ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم الحسینی. از مشاهیر اولیای قرن هفتم هجری بود. اصل وی از مغرب است ، در 596 هَ. ق. متولد شد، در مکه و مدینه و سپس در مصر اقامت گزید. در 675 هَ. ق. درگذشت. وی بی اندازه مورد احترام مردم روزگار خود بود و مرید فراوان داشت. ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 141 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1257 ).
( صفت ) ابتدائی آغازی . احمد بن علی لم ابراهیم الحسینی از مشاهیر اولیای قرن هفتم هجری بود .
معنی کلمه بدوی در دانشنامه عمومی
بدوی (فیلم ۲۰۱۹). بَدَوی ( به انگلیسی: Primal ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر هیجان انگیز و اکشن محصول سال ۲۰۱۹ میلادی به کارگردانی نیک پاول و با بازی نیکلاس کیج است. این فیلم در تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۱۹ در ایالات متحده آمریکا اکران شد. فرانک والش ( نیکلاس کیج ) یک تاجر بزرگ حیوانات برای باغ وحش است که یک کشتی را برای جابه جایی حیوانات وحشی اجاره کرده است. اما در این میان نیز فردی خطرناک به طور پنهانی وارد کشتی می شود و بعد از مدتی حیوانات را آزاد می کند. اکنون کشتی دچار آشوب و هرج و مرج می شود و… • نیکلاس کیج درنقش فرانک والش • فامکه یانسن درنقش دکتر الن تیلور • کوین دورند درنقش ریچارد لوفلر • لامونیکا گرت در نقش جان رینجر • مایکل امپریولی درنقش پل آزاد • لامونیکا گرت در نقش جان رینجر این فیلم بیشتر نقدهای منفی را از منتقدین دریافت کرد.
معنی کلمه بدوی در دانشنامه آزاد فارسی
بَدَوی (bedouin) بَدَوی (به عربی یعنی «بیایان نشین») هریک از اقوام کوچنده و عرب زبان ساکن در مناطق بیابانی عربستان و شمال افریقا. آنها ابتدا در عربستان می زیستند؛ سپس به سوریه و بین النهرین و بعداً به مصر و تونس راه یافتند. بدوی ها به قبایلی تقسیم می شوند که رهبری هریک از آنها را شورایی از ریش سپیدان و یک شیخ، که به دلیل قابلیت هایش، خواه از حیث ثروت و خواه از لحاظ نژادگی و یا شجاعتش انتخاب می شود، برعهده دارند. بدوی ها از دیرباز در فصل باران با دام هایشان به بیابان ها مهاجرت می کردند (در سودان و عربستان، گاو پرورش می دهند؛ در سوریه، اردن و عراق، گوسفند و بز؛ در بیابان صحرا، سوریه، و عربستان، شتر) و در فصل خشک در کنار چشمه ها و واحه ها سکنا می گزیدند و به کشت ارزن و گندم می پرداختند. بدوی ها درحال حاضر بیش از پیش استقرار یافته اند. آن ها خود را مردم خیمه می نامند. در منطقۀ صحرا خانواده هایی که نسب خود را به اصحاب پیامبر اسلام (ص) می رسانند، جزو برزگان محسوب می شوند و بر دیگر قبایل استیلا دارند. مثلاً، سنوسیها در قرن ۱۹ پهنۀ گسترده ای از غرب مصر تا موریتانی را زیر سلطۀ خود داشتند و فقط پس از شکست از بریتانیایی ها، فرانسوی ها و ایتالیایی ها در مبارزه ای طولانی این سلطه را از کف دادند. بسیاری از گروه های بدوی در جنگ های صدر اسلام مشارکت داشتند، اگرچه بسیاری از آنها چندان از شعایر اسلامی تبعیت نمی کنند.
معنی کلمه بدوی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بَدَوی ، عنوانی برای بادیه نشینان و گروهی از اعراب چوپان چادرنشین و پرورش دهنده شتر که اغلب جایگاه مشخصی نداشتند و در طلب آب و چراگاه در بخش هایی از بیابان های خاورمیانه و شمال آفریقا در حال کوچ بوده اند. گفتنی است که واژه «اعراب » در زبان عربی تنها به بدویان اطلاق می گردد و کاربرد قرآنی آن نیز به همین معناست . بادیه نشینی با اهلی کردن شتر پیوندی نزدیک داشته است . اگر چه به درستی نمی توان گفت در چه زمانی شتر اهلی شد، اما کهن ترین اشاره به وجود شتر اهلی ، در کتیبه های مربوط به سده ۱۱ق /۱۷م است . درفاصله زمانی میان زندگانی حضرت عیسی (علیه السلام) و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)، زندگی چادرنشینی عرب گسترش یافت . بیشتر بدویان ، اعراب ساکن بیابان های جزیرةالعرب و مردمانی سامی نژاد بودند. برخی پژوهشگران بر آنند که شبه جزیره پیش از دوران نو سنگی آباد، و از آب و هوایی بهتر از اروپا برخوردار بود، اما رفته رفته ، آب و هوای آن روبه خشکی نهاد و بسیاری از ساکنانش از ۳۵۰۰ ق م به سرزمین های دیگر مهاجرت کردند. [ویکی فقه] بدوی (ابهام زدایی). بدوی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: معانی• بدوی (اعرابی)، به معنای اعرابی، عنوانی برای بادیه نشینان و گروهی از اعراب چوپان چادرنشین و پرورش دهنده شتر اعلام و اشخاص• ابوالفتیان احمد بدوی، بَدَوی، احمد (در عربی جدیدِ مصری: اِلْبِدَوی)، مکنّی به ابوالفتیان، صوفی و بنیانگذار فرقه درویشان احمدیّه در مصر• علی بدوی، بدوی، شیخ علی، خوشنویس معروف مصری ... [ویکی فقه] بدوی (اعرابی). بَدَوی ، عنوانی برای بادیه نشینان و گروهی از اعراب چوپان چادرنشین و پرورش دهنده شتر که اغلب جایگاه مشخصی نداشتند و در طلب آب و چراگاه در بخش هایی از بیابان های خاورمیانه و شمال آفریقا در حال کوچ بوده اند. گفتنی است که واژه «اعراب » در زبان عربی تنها به بدویان اطلاق می گردد و کاربرد قرآنی آن نیز به همین معناست . بادیه نشینی با اهلی کردن شتر پیوندی نزدیک داشته است . اگر چه به درستی نمی توان گفت در چه زمانی شتر اهلی شد، اما کهن ترین اشاره به وجود شتر اهلی ، در کتیبه های مربوط به سده ۱۱ق /۱۷م است . درفاصله زمانی میان زندگانی حضرت عیسی (علیه السلام) و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)، زندگی چادرنشینی عرب گسترش یافت . بیشتر بدویان ، اعراب ساکن بیابان های جزیرةالعرب و مردمانی سامی نژاد بودند. برخی پژوهشگران بر آنند که شبه جزیره پیش از دوران نو سنگی آباد، و از آب و هوایی بهتر از اروپا برخوردار بود، اما رفته رفته ، آب و هوای آن روبه خشکی نهاد و بسیاری از ساکنانش از ۳۵۰۰ ق م به سرزمین های دیگر مهاجرت کردند. نسب اعراب با چشم پوشی از عرب بائده که بجز آنچه در قرآن کریم و حدیث نبوی آمده ، اطلاع دیگری از آنان در دست نیست . در میان ساکنان شبه جزیره ، دو سلسله نسب عمده می شناسیم : یکی عرب شمال که از نسل اسماعیل (علیه السلام)، فرزند ابراهیم (علیه السلام) هستند و بعدها عدنانیان خوانده شدند. اینان که بیشتر بادیه نشین و کوچ رو بودند، همان بدویان اصیلند؛ دیگر، عرب جنوب که از نسل قحطانند و پیش از حضرت ابراهیم (علیه السلام) می زیسته اند. نسب شناسان ، عدنانیان را به دو گروه بزرگ ربیعه و مضر تقسیم کرده اند که هر یک دارای قبایلی بودند. میان این دو گروه پیوسته دشمنی بود و غالباً گروه ربیعه با گروه های یمنی برای جنگ بر ضد گروه مضر پیمان می بستند. اعراب بادیه نشین شمال ، عرب مستعربه نیز خوانده می شوند؛ چه ، ابراهیم (علیه السلام) نژاد و زبان عرب نداشت و فرزندش اسماعیل (علیه السلام) پس از مهاجرت به سرزمین حجاز، صاحب اولاد شد و نسب او در آن سرزمین ادامه یافت ، و عرب جنوب برخلاف اینان عرب عاربه نامیده می شوند. دشمنی میان قبایل عدنانی و قحطانی نیز همواره وجود داشت و درگیری میان دو قبیله اوس و خزرج پیش از ظهور اسلام در یثرب از آن جمله است . عرب جنوب یکجانشین و کشاورز، و بدویان چادرنشین شمال ، دام پرور بودند. برخی از آنان گاو و گوسفند، و برخی دیگر فقط شتر داشتند.کشاورزان ، بازرگانان و چادرنشینان بدوی ، در واحه ها و گاهی در میان خیمه گاه و یا بازارهای شتر فروشان ، اسلحه ، حیوانات ، لباس و مواد غذایی نیز خرید و فروش می کردند در مناطق مرزی ، بدویان نیمه چادرنشین و پرورش دهنده گاو، و یا کشاورز و به ندرت شبه شهرنشینانی که مایل به زندگی چادرنشینی بودند، زندگی می کردند. چاه های آب از مهم ترین ارکان زندگی بدویان بود آنان برای مقابله با دشمن در جنگ های طولانی از چاههای مخفی آب استفاده می کردند تقسیم بنده قبایل قبیله واحد اجتماعی - سیاسی بدویان است و گروه های کوچک تر، شعبه قبیله یا رهط نامیده می شوند و اعضای قبایل از طریق خون با یکدیگر خویشاوندند از این رو پدر، برادر و عمو نسبت به دیگر افراد خانواده از اهمیت بیشتری برخوردارند. در میان افراد قبیله ، گروه هایی به نام موالی زندگی می کردند که پیوند نسبی با قبیله نداشتند، اما از برخی مزایای عضویت در قبیله که مهم ترین آنها حمایت بود، بهره مند می شدند. آنان اگر در کودکی به اسارت در می آمدند، برده می شدند. علاوه بر این ، بردگان سیاه پوست حبشی نیز در میان قبایل وجود داشتند که در مالکیت اعضای قبیله بودند گاهی یکی از اعضای قبیله به سبب رفتاری که موجب بدنامی بود، از قبیله طرد می شد. چنین کسی یا به عنوان «جار» (همسایه )، تحت حمایت قبیله دیگر قرار می گرفت و یا تنها و سرگردان در بیابان ها زندگی می کرد و با شکار و غارت روزگار می گذرانید که صعلوک نامیده می شد. در پاره ای موارد ارتباط میان قبایل از طریق ازدواج به وجود می آمد و یا قبایل ضعیف برای حفظ امنیت خود «حلیف » (هم پیمان ) قبیله ای نیرومندتر می شدند و در حمایت آن در می آمدند که با ظهور اسلام این هم پیمانی ، «اخوت » نامیده شد. شتران هر قبیله هم علامت مخصوصی داشتند که به آن «وسم » گفته می شد. امور مربوط به قبیله معمولاً در اجتماعی مرکب از مردان که در خانه رئیس قبیله تشکیل می گردید، طرح می شد. در این گردهمایی ها همه اعضا حق سخن گفتن داشتند، اما سخن بزرگان قبیله نافذتر بود. رئیس قبیله نیز که از اعضای اصیل قبیله بود و «سید» یا «شیخ » نامیده می شد، در چنین اجتماعی انتخاب می گردید و ضرورت داشت که بزرگان او را به رسمیت بشناسند؛ البته این ریاست موروثی نبود و به پسران رئیس قبیله منتقل نمی شد اگر شیخ قبیله آیینی را می پذیرفت ، همه افراد قبیله بر آن آیین گردن می نهادند.با ظهور دین اسلام ، این سنت قبیله ای ناپسند شناخته شد و از میان رفت . علاوه بر شیخ ، حل اختلافات میان اعضای گروه های مختلف ، در مواردی به قاضیان و یا مردانی موسوم به عرافون (یاعوارف ) که به خردمندی و بی طرفی شهره ، و بیش از دیگران نسبت به انساب و اصول عشایری قبیله آگاه بودند، واگذار می شد. تعصب به «نسب » از ویژگی های بدویان است . آنان پیوسته می کوشیدند که نسب خود را حفظ کنند شغل بدویان ...
معنی کلمه بدوی در ویکی واژه
primitivo بیابانی. ابتدایی، آغازی.
جملاتی از کاربرد کلمه بدوی
بر اساس حکم بدوی صادر شده ۴ تن از متهمان به اعدام، ۲ تن به حبس ابد و سایر متهمان نیز به حبسهای طولانیمدت محکوم شدهاند.
ابومِسحَل اَعرابی با نام اصلی عبدالوهّاب بن جَریش (؟ -۸۳۹م) زبانشناس نحوی، قرائتشناس و شاعر بدوی نجدی در سدهٔ دوم و اوایل سوم هجری بود. او از بدویان بنیربیعه بود و در کوفه از کسایی کبیر نحو آموخت. مدت بسیاری همدم او بود و از یارانش شمرده میشد. به بغداد درآمد و نزد حسن بن سهل جایگاهی یافت. سپس در مسجد السُویقهٔ بغداد، به قرائت قرآن میپرداخت و به مردم آموزش میداد. میان او و اصمعی مناظراتی جریان داشته. جز کتاب النوادر از دیگر آثار او چیزی نرسیده است.
بدادند پس نامه هر دو بدوی سوی ترجمان کرد طیهور روی
به درستی مشخص نیست اسب عرب در ابتدا برای کار مورد استفاده قرار گرفت یا برای سواری. اما آنچه مسلم است این نژاد حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح توسط مردم مشرق زمین اهلی شد و با گذر زمان به یک ضرورت جهت تضمین بقای مردم بدوی بدل شد. اسبها اعتبار بزرگی برای قبایل بدوی بودند. بزرگ هر قبیله میتوانست تاریخ شفاهی و اصل و نسب هر خانواده از اسبان را به خوبی شجره نامه اجداد خانواده خود در عشیره شرح دهد.
ما زنده بدوییم که جان می رود از ما بر وی که به معشوقه زید منت آن نیست
محسن میردامادی، مصطفی تاج زاده و داود سلیمانی، از اعضای بلندپایه جبهه مشارکت و از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران، در دادگاه بدوی هر کدام به ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شدند.بی بی سی فارسی
آب حیوان ز دو چشمش بدوید و بچکید تا برست از دل و از دیدهٔ معشوق گیاه
چنین داد رهام پاسخ بدوی که ای نامور گرد پرخاشجوی
حکم بدوی صادر شده علیه «سارا سیاهپور»، معلم و عضو فعال کانون صنفی معلمان ایران (تهران) توسط دادگاه تجدیدنظر تأیید و به شعبه ۱ اجرای احکام زندان اوین ارسال گردید. وی که در شهریور ۱۴۰۱ نیز توسط اطلاعات سپاه ثارالله بازداشت شده بود در تمامی مراحل دادگاه خود، از دسترسی به وکیل محروم بودهاست.
سوی حق بی رکاب مصطفوی نرود پایت ارچه بس بدوی
همان خوی نیکوکه مردم بدوی بماند همه ساله با آب روی
یکی پیلبازی نمایم بدوی کزان پس نیارد سوی رزم روی
از میان جانداران بومی این سیاره موجوداتی شبیه به انسان هستند که ناوی نامیده میشوند. ناویها دارای سطح بسیار پایینتری از پیشرفت فنی در مقایسه با انسانها هستند و نیمه وحشی و بدوی به نظر میآیند، اما دارای فرهنگی بسیار غنی و کلنگر هستند که آنها را با مکان زندگیشان در حال تعادل قرار میدهد.
در تورات نامی از دوزخ برده نشدهاست. هر چند خداوند، خاطیان را به عذاب تهدید میکند، اما این عذابها همه دنیاییاند. یهودیان اولیه همچون اقوام بدوی، به دوزخی به نام «شیول» باور داشتند که ارواح نیکوکار و بدکار به یکسان در ظلمات عدم آگاهیِ آن فراموش میشدند. باور به قضاوت الهی و دوزخ و بهشت، بعدها و احتمالاً بر اثر برخورد با زرتشتیان، مصریان و یونانیان در میان یهودیان پیدا شد.
نخواهم سپردن شما رابدوی زمن کی زند سر چنین زشت خوی
ز آسمان تو چو باران به بام عالم خاک به هر طرف بدویدی به ناودان رفتی
بقعه شیخ انصاری یا پیربنکی مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان کازرون، بخش کوهمره، دهستان کوهمره، ۸ کیلومتری غرب روستای عبدویی واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۸۴۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بَکر بن نَطّاح حنفی با کنُیهٔ ابو وائل، شاعر عراقی بدویتبار در دورهٔ اول عباسی و سدهٔ سوم هجری بود. او نخست از صعلوکها بود که به راهزنی میپرداخت؛ اما از آن روی گرداند. به بغداد درآمد و نزد ابودلف عجلی پذیرفته شد و همنشین او بود. او در فنون شعری فخر، حماسه، مدیح، رثا و هجا سرود و در غزل، نوآور بود. همچنین دیدگاهی دربارهٔ نظم شعر داشته اشت.
اکنون، اینجا، میتوانی ببینی، تا جایی که میتوانی باید بدوی تا در جای سابقت بمانی.
رستم را نام گرچه سخت بزرگ است زنده بدویست نام رستم دستان