آب تلخ

معنی کلمه آب تلخ در فرهنگ معین

( آب تلخ ) (بِ تَ ) (اِمر. ) (کن . ) ۱ - شراب . ۲ - (کن . ) عرق .

معنی کلمه آب تلخ در فرهنگ فارسی

( آب تلخ ) ( اسم ) ۱ - شراب . ۲ - عرق .

معنی کلمه آب تلخ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آب تلخ. از آب تلخ در برخی موارد در قرآن بحث شده است.
آمیخته نشدن آب های تلخ و شیرین دریاها در عین مجاور بودن، از نشانه های خدا است. •• «وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا»؛
فرقان/سوره۲۵، آیه۵۳.
توجه به منافع آب های تلخ و شیرین دریا ، یکی از علل لزوم شکر خداوند است.و ما یستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج... و لعلکم تشکرون.
فاطر/سوره۳۵، آیه۱۲.
تبدیل شدن آب شیرین به آب تلخ، در قلمرو مشیت خداست.•• «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ»؛
رحمن/سوره۵۵، آیه۱۹.
...
[ویکی فقه] آب تلخ (قرآن). یکی از انواع آب، آب تلخ است. در این مقاله آیات مرتبط با آب تلخ معرفی می شوند.
آمیخته نشدن آب های تلخ و شیرین دریاها در عین مجاور بودن، از نشانه های خدا:۱. «وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا؛
فرقان/سوره۲۵، آیه۵۳.
توجه به منافع آب های تلخ و شیرین دریا ، یکی از علل لزوم شکر خداوند:«و ما یستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج... و لعلکم تشکرون؛
فاطر/سوره۳۵، آیه۱۲.
تبدیل شدن آب شیرین به آب تلخ، در قلمرو مشیت خدا:۱. «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ؛
رحمن/سوره۵۵، آیه۱۹.
...

معنی کلمه آب تلخ در ویکی واژه

(کن.)
شراب.
عر

جملاتی از کاربرد کلمه آب تلخ

شنیدم که ملک فارس بیست هزار دینار به تنیس فرستاده بود تا به جهت او یک دست جامه خاص بخرند و چند سال آن جا بودند و نتوانستند خریدن. و آن جا بافندگان معروفند که جامه خاص بافند، شنیدم که کسی آن جا دستار سلطان مصر بافته بود آن را پانصد دینار زر مغربی فرمود و من آن دستار دیدم. گفتند چهار هزار دینار مغربی ارزد، و بدین شهر تنیس بوقلمون بافند که در همه عالم جای دیگر نباشد. آن جامه ای زرین است که به هروقتی از روز به لونی دیگر نماید و به مغرب و مشرق آن جامه از تنیس برند و شنیدم که سلطان روم کسی فرستاده بود و از سلطان مصر درخواسته بود که صد شهر از ملک وی بستاند و تنیس را به وی دهد. سلطان قبول نکرد و او را از آن شهر مقصود قصب و بوقلمون بود. چون آب نیل زیادت شود، آب تلخ دریا را از حوالی تنیس دور کند چنانکه تا ده فرسنگ حوالی شهر آب دریا خوش باشد آن وقت بدین جزیره و شهر حوض های عظیم ساخته‌اند به زیر زمین فرود رود و آن را استوار کرده و ایشان آن را مصانع خوانند، و چون راه آب بگشایند آب دریا در حوض‌ها و مصانع و رود و آب این شهر از این مصنع هاست که به وقت زیاده شدن نیل پرکرده باشند و تاسال دیگر از آن آب برمی دارند و استعمال می‌کنند و هرکه را بیش باشد به دیگران می‌فروشند. و مصانع وقف نیز بسیار باشد که به غربا دهند. و در این شهر تنیس پنجاه هزار مرد باشد و مدام هزار کشتی در حوالی شهر بسته باشد از آن بازرگانان و نیز از آن سلطان بسیار باشد چه هرچه به کار آید همه بدین شهر باید آورد که آن جا هیچ چیز نباشد و چون جزیره ای است تمامت معاملات به کشتی باشد. و آن لشکری تمام با سلاح مقیم باشد احتیاط را تا از فرنگ و روم کس قصد آن نتوان کرد.
زهرست بی تبسم شیرین شراب تلخ با بخت شور چند توان خورد آب تلخ
عقل گشته سودایی در هوای آن معنی آب تلخ می باید این حکیم یونان را
به آب تلخ سازد چون صدف کانِ گهر گردد ترا گر کشتی تن خواهی از غم بی‌خطر گردد
بدادند آن ستمگاران مسکین در آب تلخ دریا، جان شیرین
آب تلخون، روستایی از توابع بخش رونیز شهرستان استهبان در استان فارس ایران است.
کیفیت از عبادت ما می چکد به خاک در آب تلخ دامن سجاده شسته ایم
آب تلخو یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر میناب استان کرمان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، مس است.سنگ میزبان این اندیس شیست بازیک، سرپانتینیت است و دیرینگی آن به دوران کرتاسه بالایی می‌رسد. در این اندیس، پاراژنز‌های پیریت یافت می‌شوند.
آب تلخو، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جهرم در استان فارس ایران است.
ز آب تلخ شود بیش تشنگی صائب ز باده رغبت میخوارگان زیاده شود
آب تلخو یک منطقه شامل چند روستا در شهرستان سبرجان است که در کوهستان چهارگنبد بخش بلورواقع شده‌است.
به آب تلخ دریا لب نسازدتر غرور من من آن ابرم که آب از گوهر شهوار می خواهم
ز دوران هر زمان شور دگر داشت از آن رو کآب تلخی در جگر داشت
از زمین شور، آب تلخ می آید برون بی دماغان را زخود آزار می باید کشید