اصطیاد

معنی کلمه اصطیاد در لغت نامه دهخدا

اصطیاد.[ اِ ] ( ع مص ) صید کردن. ( از لطایف و منتخب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). شکار کردن چیزی را. ( منتهی الارب ). صید. ( زوزنی ). شکردن. شکریدن. تصید. شکار کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 12 ) ( ناظم الاطباء ) :
صیاد پیری آمد بر اصطیاد من
داس و کمند و تیر و کمانش چهارتیر.سوزنی.شیر را با پیل نر جنگی فتاد
خسته شد آن شیر و ماند از اصطیاد.مولوی.

معنی کلمه اصطیاد در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) صید کردن ، شکار کردن .

معنی کلمه اصطیاد در فرهنگ عمید

صید کردن، شکار کردن.

معنی کلمه اصطیاد در فرهنگ فارسی

( مصدر ) شکار کردن صید کردن بدست آوردن .

معنی کلمه اصطیاد در ویکی واژه

صید کردن، شکار کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه اصطیاد

کنند آزاد خرسان گورهای اصطیادی را رها سازند گرگان بره های اختلاسی را
وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا امر اباحت و تخییر است، میگویند چون از حج و عمره فارغ گشتید، و حلال شدید، دستوری صید کردن هست، اگر خواهید صید کنید، و اگر خواهید مکنید، هم چنان که گفت: فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ، کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ، فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها. وطا در اصطیاد همچون طا است در اصطبار و اضطجاع و اضطباع و اضطرار.
«وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ» ای یستغیثون و یصیحون فیها. اصطرخ افتعل من الصّراخ و هو الصّیاح دخلت الطاء فیه للمبالغة کدخولها فی الاصطبار و الاصطفاء و الاصطباع و الاصطیاد، و الصّریخ الغیاث و المغیث ایضا، «رَبَّنا أَخْرِجْنا» القول هاهنا مضمر، تأویله: یقولون ربّنا اخرجنا من النّار و ردّنا الی الدنیا «نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ» من الشرک و السیئات، فیقول اللَّه لهم توبیخا: «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ» قال الحسن: اربعون سنة. و قال ابن عباس: ستّون سنة و هو العمر الّذی اعذر اللَّه الی ابن آدم.
نوبت آن شد که باز بال و پری کرده باز کنم ز کوی نیاز مرغ دلی اصطیاد
شیر را با پیل نر جنگ اوفتاد خسته شد آن شیر و ماند از اصطیاد
صیاد پیری آمد و بر اصطیاد من داس و کمند و تیر گشاد از چهار تیر
«أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ» این خطاب با مشرکان عربست که می‌گفتند: الملائکة اناث و انّها بنات اللَّه لذلک سترهم، استفهامست بمعنی انکار و توبیخ، «أَ فَأَصْفاکُمْ» یعنی آثرکم، و الاصفاء الایثار و الاختیار تدخل الطّاء فیها کما تدخل فی الاصطبار و الاصطیاد، یقول تعالی آثرکم و اختصکم بالاجل و جعل لنفسه الادون، «إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیماً» یعظم الاثم فیه و العقوبة علیه.