بت
معنی کلمه بت در فرهنگ معین
معنی کلمه بت در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] مطلوب، مقصود.
۳. [مجاز] معشوق: هر کجا جلوه کند آن بت چالاک آنجا / خواهم از شوق کنم جامهٴ جان چاک آنجا (جامی: ۴۰ ).
معنی کلمه بت در فرهنگ فارسی
نام دهی است در عراق
معنی کلمه بت در دانشنامه عمومی
معنی کلمه بت در دانشنامه آزاد فارسی
بُت
تندیسی که به صورت های گوناگونی چونانسان یا موجودات افسانه ای ساخته می شود و آن را همچون خدا یا به منزلۀ مظهر یا نمادی از خدا یا قوای فراطبیعی می پرستند. این واژه در قرآن به صورت اوثان (جمع وَثَن) و اَصنام (جمع صَنَم) به کار رفته است. به اصطلاح اوثان، که به عقیدۀ اغلب مفسران بت هایی از جنس سنگ است، سه بار در قرآن اشاره شده است (حج، ۳۰؛ عنکبوت، ۱۷ و ۲۵). همچنین پنج بار به واژۀ صنم که البته به صورت جمع به کار رفته در قرآن اشاره شده است (اعراف، ۱۳۸؛ ابراهیم. ۳۵؛ انعام، ۷۴؛ شعراء، ۷۱؛ انبیاء، ۵۷). برخی از دیگر بت هایی که در قرآن از آن ها نام برده شده است عبارت اند از بَعْل: خدای بزرگ دین بابلی (صافات، ۱۲۵)؛ نسر، ود، یعوق و یغوث: بتان زمان نوح (نوح، ۲۳)؛ لات، عُزّی، و مَناة (نجم، ۱۹ تا ۲۱).
معنی کلمه بت در دانشنامه اسلامی
بت به تندیسی اطلاق می گردد که از سنگ، چوب، عاج یا فلز به شکل انسان یا حیوان و یا ترکیبی از آن دو- همچون سر فیل یا خوک با تنۀ انسان- و یا شکلهای دیگر ساخته شده و در معابد (بتکده ها) و در خانه ها در جایگاه معین قرار می دهند و از سوی مشرکان با آداب و اعمال خاص پرستش می شود.
نام بودا
واژه «بت » صورت فارسی شده نام بودا است ، و چون در سرزمینهای شرقی ایران بتکده ها محل پرستش پیکره بودا بوده ، به این مناسبت نام او بر همه پیکره های او، و سپس بر هر نوع پیکره ای که پرستیده شود، اطلاق می شده است . این کلمه در نوشته های تازی به صورت «بدّ» (جمع آن : بدَده ) به کار رفته است که هم به معنی «صنم » است ، هم به معنی بتکده و هم خود بودا.
تهیه خوراک و پوشاک
عقایدی که عامه مردم درباره بتها داشته اند، موجب شده است که آنها را زنده و دارای خصوصیات انسانی تصور کرده ، در مواردی برای آنها خوراک و لباس تهیه کنند، آنها را بشویند و تدهین و تزیین نمایند و حتی زن و فرزند برای آنها قرار دهند. هر بت جایگاه و آیینهای خاص خود را دارد و مناسک عبادی و قربانی گزاریهای مرسوم در اطراف بتها صورت می گیرد. تصوراتی که پرستندگان این پیکره ها از موضوع پرستش خود دارند، یکسان نیست . توده های عوام مردم غالباً فراتر از ظواهر این اشیاء چیزی نمی بینند و عین شی ء را پرستش می کنند. برخی دیگر بتها را مظاهر ذوات خدایان و واسطه ارتباط با آنان می دانند و برای برخی دیگر حضور و ظهور الوهیت در این پیکره ها تنها تا زمانی است که آیینهای پرستش ادامه دارد؛ و پس از آن تا آغاز برگذاری آیینهای بعدی ظهور و حضوری نیست . آداب پرستش با زمزمه سرودها و اوراد و ادعیه ای که روحانیان و کارگزاران مراسم می خوانند و با اعمالی که برای ایجاد فضای مساعد انجام می دهند، برگذار می شود و مستلزم شرایط و ترتیبات خاصی است که در جوامع مختلف متفاوت است .
در ایران و اسلام
...
معنی کلمه بت در ویکی واژه
تندیسی ساخته شده از سنگ، چوب، فلز یا هر چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که به جای خدا مورد پرستش قرار بگیرد. معبود.
معشو
چیزی که به عنوان خدا پرستش میشود و گاه از مواد مختلف ساخته میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه بت
هست با عشق حیلتی دیگر صحبت عشق علتی دیگر
جمله بتفهیم شهریار جهان است هر هنری کز من گدای توان دید
نسبتی گیرم از سپهر بلند که نیارد به روی شاه گزند
تیمم نیست ممکن در حریمش ولی بتوان وضو کرد از نسیمش
از چه چون روی مهان گردیده خور رخشان به صبح وز چه چون موی بتان هر شامگه گردیده تار
یک جرعه نیم خورده خود بر زمین بریز در کام مرده شربت «یحیی العظام » کن
شدم پر از غمِ دوری دریغا که کردم در سرِ غربت جوانی
دیر بماندم در این سرای کهن من تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
جواب آن غزل است این که گفته است مطیع کلید کعبه و بتخانه در بغل دارم
در و گهرم جمله بتاراج برفت آن در و گهر چه بود دندان دندان