( آتشی ) آتشی. [ ت َ ] ( اِ ) نام قسمی گل و شاید سوری : بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او گلهای گونه گونه ز خیری و آتشی.؟ ( از مقامات حمیدی ).|| ( ص نسبی ) برنگ آتش. منسوب به آتش. و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است. || مجازاً، سخت خشمگین و غضبناک. سخت بهیجان آمده. سخت تیز و تند شده. و فعل آن آتشی شدن و آتشی کردن است. اتشی. [ اَت ِ ] ( اِ ) خارپشت کلان تیرانداز. سیخول. قُنفُذ. و امروز در نواحی طهران تشی گویند.
معنی کلمه آتشی در فرهنگ عمید
( آتشی ) ۱. به رنگ آتش، سرخ تیره. ۲. [عامیانه، مجاز] بسیارخشمگین، تند. ۳. [مجاز] سوزان. ۴. (اسم ) (زیست شناسی ) = گُل * گل سرخ ۵. پخته شده با آتش: سیب زمینی آتشی. ۶. [قدیمی] نوعی کهربای زردرنگ.
معنی کلمه آتشی در فرهنگ فارسی
( آتشی ) ( صفت ) منسوب به آتش : ۱ - مانند آتش همچون آتش آتشین . ۲ - برنگ آتش آتشفام آتشین . ۳ - ( اسم ) قسمی گل بعضی آن را سوری دانسته اند . نام قسمی گل و شاید سوری مفاتیح خارپشت کلان تیر انداز
معنی کلمه آتشی در فرهنگ اسم ها
اسم: آتشی (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: atashi) (فارسی: آتشی) (انگلیسی: atashi) معنی: فروزان، گیرا، نام نوعی گل، همچنین نورانی، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
معنی کلمه آتشی در ویکی واژه
ویژگی آنچه با نیروی آتش کار میکند به رنگ آتش (گفتگو): تند مزاج، عصبی مزاج. (مجاز): سوزان. (گیاهی): گل سرخ. (جانوری): مار آتشی. (قدیم): نوعی کهربا.
جملاتی از کاربرد کلمه آتشی
الداد و مداد دو پیامبر اسراییل هستند که در کتاب اعداد از آنها نام برده شده است. در داستان ذکر شده است که الداد و مداد در چادر اسراییلیان ماندند زمانی که ۷۰ نفر از قوم اسراییل به سمت میشکان در بیرون کمپ اسراییل برای به دست آوردن هدیه پیامبری رفتند. در داستان یوشع بن نون، از موسی درخواست میکند که الداد و مداد را از پیامبری منع کند ولیکن موسی میگوید که اینکه بقیه قوم اسراییل نیز بتوانند پیامبری کنند خوب است. در نوشته های ربانی ذکر شده است که الداد و مداد در مورد جنگ گاگ و مگاگ (یاجوج و ماجوج) صحبت کرده اند و پادشاه مگاگ غیریهودیان را برای جنگ با یهود آماده خواهد کرد تا زمانی که آتشی از جانب خداوند آنان را نابود میکند.
یکی از قدیمیترین بلایایی است که میتواند در زمانی کوتاه، دارایی و سلامتی افراد را به خطر اندازد. بنا به تعریف حریق عبارتست از سوختن مواد سوختنی یا آتشی ناخواسته و در لحظه وقوع از کنترل خارج شده که معمولاً با دود و حرارت و نور توأم است. آتشسوزی عبارت از آتشی است که از یک منبع حرارتی در لحظه وقوع کنترل ناپذیر (حادثه) سرچشمه گرفته، یا منبع حرارتی معین کنترل شدهای را ترک کرده و با نیروی حرارتی خود گسترش و توسعه یافته باشد.
بید با میوهدار و خار و خدنگ همه را آتشی کند یک رنگ
صائب ز نوای آتشینت خاکستر شد هزار بلبل
ششم این که گلوله از فاصله دوری شلیک شده و از جلو به بدن مقتول وارد شدهاست که این نیز دلیلی بر وقوع درگیری آتشین و رودررو از هر دو طرف است.
در این مجموعه فیلم، بلوفلد ابتدا در «از روسیه با عشق» (با نام «ارنست بلوفلد»، اگرچه نامش هرگز شنیده نمیشود)، سپس در «گلوله آتشین» (نامشخص) ظاهر میشود. در این دو فیلم، نام او هرگز به زبان نمیآید، چهرهاش دیده نمیشود و تنها پایینتنهاش دیده میشود که گربه سفید خود را نوازش میکند.
«با تمام عزیزانم، با تمام نور چشمانم، همانهایی که قهرمانانه شهید میشوند همیشه با آنهام، با آنها شکنجه میشوم، با آنها فریاد میزنم و با آنها میمیرم و زنده میشوم. نمیدانم آتشی را که تمام وجودم را از نوک پا تا مغز سرم از پوست تا مغز استخوانم فراگرفته چه کار کنم، باور نمیکنم که هرگز این آتش، خاموشی داشته باشد. … میدونم که اونجا بهت سخت میگذره، با روحیات و خلق و خوی تو و عواطفت آشنام، حتم دارم که مثل شیر زخمی بخودت میپیچی و ترجیح میدهی که خودت به جای تک تک شهدا شهید بشی، مثل همیشه دعات میکنم که بتونی باری را که بدوشت هست با سرافرازی بکشی، مردم ما واقعاً قهرمانند.»
همی گفت و می ریخت از دیده خون از آن آتشی کان بدش در درون
سینه ام هرگز ز داغ گلرخان خالی نبود این بیابان آتشی دایم ز چشم شیر داشت
دختر و پسر جوانی در روزگاران پیشین سخت عاشق یکدیگر بودهاند و با هم سر به کوه گذاشتهاند و بدان نقطه رفتند و با شیر آهوان و سنگ و خاک کوه آن بنا را در آن نقطه دور از مردم جهت خویش بساختند و سالها با عشق آتشین با دو ایزد ناهید و مهر که دو فرشتهٔ مؤنث و مذکر زرتشتی بودهاند زندگی کردند.
آتشین شعله برآید به سر آب حیات هردم از غیرت خاکی که برو پای نهی
آتشی در کل آن پرده فتاد بعد از آن روی خودآنجا گه نهاد
آتشی که درون آتشکده یزد میسوزد و بیش از ۱۵۰۰ سال روشن مانده از آتش آتشکده آذرفرنبغ در کاریان به عقدای اردکان برده شد و نزدیک به ۷۰۰ سال در آنجا روشن نگه داشته شد و سپس در سال ۵۲۲ خورشیدی (۱۱۷۴ میلادی) از عقدا به اردکان برده شد و نزدیک به ۳۰۰ سال نیز در اردکان یزد بود و در سال ۸۵۲ خورشیدی (۱۴۷۴ میلادی) از اردکان به یزد برده و نگهداری شد. در سال ۱۳۱۸ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) که بنای کنونی آتشکده یزد ساخته شد، آتش به این مکان انتقال یافت.
در متون فارسی گل آذریون را با نامهای دیگری همچون «آذرگون»، «گل آتشی» یا «گل آتشین» نیز نامیدهاند چنانکه امیر معزی، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کردهاند و گفتهاند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوشبو هم نیست. اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانستهاند. پس چنانکه پیداست در زمانهای گوناگون نام «آذرگون» را بر گلهای مشابه نهادهاند.
بطبع آتشی با آنکه بر خاک درت هر شب بآب چشم خونینش زمین را تر بگرداند
ای آبدار تیغ به هند آتشی فروز آفاق جمله پر ز دخان و شرار کن
پس از بازگشت به اوروک، زیبایی گیلگمش تمایل جنسی را در ایزدبانو ایشتار برمیانگیزاند و او به گیلگمش پیشنهاد ازدواج میدهد. گیلگمش او را تحقیر میکند، همه دلباختهگان را به یاد ایشتار میآورد که به چه سرنوشتی دچارشان کردهاست. ایشتار خشمگین میشود و به آسمان میشتابد. آنو، پدرش، را وادار میکند تا نرگاو آسمانِ آتشین (صورت فلکی گاو) را به وی دهد تا بتواند گیلگمش را به مرگ کیفر دهد. نرگاو آسمان در اوروک ویرانی به بار میآورد اما گیلگمش و انکیدو نقطه ضعف آن را مییابند و میکشندش. آنها به ایشتار توهین بیشتری میکنند و پیروزمندانه به کاخ برمیگردند تا موفقیت خود را جشن بگیرند.
آتشِ همیشهفروزان یا شعله جاویدان (ابدی) آتشی است که به گونهای طبیعی یا با تلاشِ انسان تا موعدی بیپایان، در یادآواری از وقایع، مردمان، یا اندیشهها افروخته نگاه داشته میشود.