اسراف. [ اِ ] ( ع مص ) گزاف کاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. ( زوزنی ). درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی.تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزه از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد : قاضی اسراف میکند در جور اینهمه مسرفی نمی شاید.خاقانی. || بر گزاف خرج کردن. ول خرجی. گزاف و بی اندازه یا بیجا و بی محل خرج کردن. ( منتهی الارب ). تلف کردن مال. باددستی. صرف چیزی در غیر محل. زیاده از حاجت خرج کردن. ( غیاث ). فزونی کردن در صرف مال. بگزاف خرج کردن : دست اسراف بمال پدر دراز کردند [ فرزندان ]. ( کلیله و دمنه ). پرسیدند که نان با چه خوری [ از ابونصر بشربن حارث ]؟ گفت با قناعت که حلال اسراف نپذیرد. ( از تاریخ گزیده ). اسراف حرام است مگر درعمل خیر، اسراف در خیر نیست. اسراف عبارت از خرج کردن مال بسیار است در غرضی کوچک و بمعنی تجاوز کردن از حد معمول است در خرج کردن. و گفته اند اسراف آنست که شخصی حرام بخورد یا از حلال بیشتر از مقدار حاجت بخورد و گفته اند اسراف عبارت از تجاوز در کمیت است و آن جهل بمقادر [ شاید: مقادیر ] حقوق است. اسراف عبارت از خرج کردن چیزی در محل خود زیاده از حد لازم ولی تبذیر خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیرلازم. ( تعریفات جرجانی ). انفاق مال بسیار است برای امری ناچیز و پست و برخی گفته اند صرف مال است در آنچه سزاوار باشد اما زیاده از آن مقدار که سزاوار است ، بخلاف تبذیر که آن صرف مال است در امر غیرلازم ، چنانچه جرجانی گفته است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). - اسراف کردن ؛ تبذیر کردن : چنین کسان را وجه کفاف بتفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند. ( گلستان ). || خوردن هر چیزی که حلال نیست. ( منتهی الارب ). اسراف. [ اِ ] ( سریانی ، اِ ) عبد. بنده.
معنی کلمه اسراف در فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . )از حد گذشتن . ۲ - (اِمص . ) زیاده روی . ۳ - ولخرجی .
معنی کلمه اسراف در فرهنگ عمید
۱. زیاده روی کردن در مصرف چیزی. ۲. از حد درگذشتن در انجام کاری، زیاده روی.
معنی کلمه اسراف در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گزاف کاری کردن در گذشتن از حد میانه . ۲ - تلف کردن مال ولخرجی کردن . ۳ - ( اسم ) فراخ روی فراخ رفتاری افراط تبذیر . ۴ - ولخرجی تبذیر . عبد و بنده
معنی کلمه اسراف در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] زیاده روی و تجاوز از حدّ اعتدال را اسراف گویند. مباحث مربوط به آن در فقه در ضمن دیگر مباحث فقهی در باب های گوناگون عبادات، عقود، ایقاعات و احکام، به مناسبت مطرح شده است. اسراف و تبذیر از گناهانی است که بر کبیره بودنش تصریح شده است. چنانچه در صحیحه فضل بن شاذان از حضرت رضا (علیه السّلام) و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق (علیه السّلام) ضمن شماره کبائر، اسراف و تبذیر را ذکر فرموده اند و برای دانستن بزرگی این گناه در این مقاله مقداری از آیات و اخبار رسیده یادآوری می شود. معنای حد وسط در اسراف مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق می کند. از کلمات فقها برمی آید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آن جا مصداق پیدا نمی کند؛ تعداد واژه اسراف در قرآن واژه اسراف و مشتقات آن که جمعاً ۲۳ بار در قرآن به کار رفته، مفهومی گسترده دارد. توضیح واژه اسراف ... [ویکی شیعه] اسراف، به معنای زیاده روی و تجاوز از حدّ اعتدال است. اسراف از مباحث قرآنی، فقهی و اخلاقی بوده و حرمت آن در آیات و روایات مطرح شده است. برخی حرمت آن را از ضروری دین دانسته، و برخی دیگر در ردیف گناهان کبیره شمرده اند. قال الصّادق علیه السلام:لِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَشتَری ما لَیسَ لَهُ وَ یَلبِسُ ما لَیسَ لَهُ و َیَاکُلُ ما لَیسَ لَهُ. (ترجمه: اسراف کننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نیست خریداری می کند، آنچه در شأنش نیست می پوشد و آنچه در شأنش نیست می خورد.) اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی گیرد. ازاین رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به کار برده اند. البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بُخل است دانسته اند. [ویکی اهل البیت] اسراف ضد اعتدال و میانه روی است و شامل همه کارهای نظری و عملی انسان می شود؛ خودباوری بیش از اندازه نسبت به توان خویش و دیگری، پرخوری، پرخوابی، پرحرفی، زیاده روی در بذل و بخـشش مال، خرج کردن مال در موارد بیهوده و حرام، خوردن مال حرام، خارج شدن از حد انسانیت و گناه کردن و گناهکار بودن، افراط در هر کاری... اسراف نسبت به اشخاص فرق می کند و در بعضی از موارد حلال آن یک امر نسبی است؛ مثلا فردی ثروتش کم است، فرد دیگر ثروتش زیاد که بخشش ده هزارتومان نسبت به اولی اسراف است و نسبت به دومی اسراف نیست. نهی از اسراف، برای زمینه سازی و ایجاد تعادل روحی و جسمی افراد مسلمان است. یک نمونه: اسلام از پرخوری نهی کرده، چرا؟ چون که علت اصلی بیماری ها، پرخوری و پربودن معده بیش از ظرفیتش است. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد اعتدال و میانه روی است اما تبذیر عبارت از بی جهت مصرف کردن چیزی است که موجب اتلاف آن شود به عبارت دیگر تبذیر ریخت و پاش نمودن را گویند. مثل اینکه یک نفر برای دو نفر مهمان غذای ده نفر را آماده کند. در حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام آمده است : مطابق با قرآن و روایات اسراف حرام و از گناهان کبیره است. «وَکُلُوا واشْرَبُوا ولاتُسْرِفُوا إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین»؛ قرآن کریم می فرماید: بخورید و بیاشامید واسراف نکنید البته که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. (سوره اعراف، آیه 31) [ویکی فقه] اسراف (قرآن). یکی از موضوعاتی که خداوند در قرآن به آن اشاره نموده و به انسان را در باره آن هشدار داده است اسراف است. اسراف، به معنای تجاوز از حد در هر کاری که انسان انجام می دهد نیز به معنای خطا، جهل و غفلت است کاربرد اسراف در قرآن در قرآن به معنای زیاده روی در امور اقتصادی، زیاده روی در گناه و در بسیاری از موارد به معنای مطلق زیاده روی در کاری استعمال شده است و در این جا علاوه بر معنای خاص (اسراف در امور اقتصادی) معنای عام قرآنی آن هم مورد توجه می باشد.در این مدخل از مشتقات واژه «سرف» و از جمله های مفید معنای اسراف مثل «لاتبسطها کل البسط» ) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی و «لاتطغوا فیه» بخورید از روزیهای پاکیزه ای که به شما داده ایم و در آن طغیان نکنید. استفاده شده است. پی آمد های منفی اسراف اقرب الموارد.خداوند در قرآن کریم به پی آمد های منفی اسراف اشاره نموده است. ← ترس و ایجاد خفقان ...
معنی کلمه اسراف در ویکی واژه
از حد گذشتن. زیاده روی. ولخرجی.
جملاتی از کاربرد کلمه اسراف
این نشریه از سال ۱۳۴۹ خورشیدی به وسیله بهروز صوراسرافیل، در شیراز به چاپ رسیده است.
۱۵. دست عطا تا تواند گشاده دارد مگر آنگاه که دخل با خرج وفا نکند که بخل و اسراف هر دو مذموم است، واتبع بین ذلک سبیلا.
اسرافیل علمداری (زاده مرداد ۱۳۴۲ - تهران) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. او با نقش رودامون در سریال یوسف پیامبر به شهرت رسید. وی هماکنون مدیریت فیلم و سریال مرکز سیمای استانها را به عهده دارد.
در باور مسلمانان اسرافیل فرشتهای است با پیکری بسیار بزرگ و با چهار بال که یک بال او در غرب و یک بال در شرق قرار دارد، با بالی دیگر بدن خود را میپوشاند و یک بال را نیز برای محافظت در برابر شکوه ایزدی استفاده میکند. پاهای اسرافیل در قعر زمین هفتم جای گرفته و عرش بر شانهاش قرار دارد.
«یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ» ای داعی اللَّه الّذی یدعوهم الی الموقف و هو اسرافیل فیسرع المؤمنون و یتثافل المجرمون. فیرسل اللَّه نارا او دخانا علیهم فیسوقهم الی ارض المحشر.
صور اسرافیل بود آن شب مگر بانگ خروس کز جهان شد کاروان جان روان بیفاصله
از خیابان الماسیه[باب همایون] تا خیابان ناصریه[ناصر خسرو]، کوچهٔ درب اندرون خوانده میشد. از آن جهت که نزدیک به سرِ کوچه، در جنبِ خیابانِ ناصریه[ناصرخسرو]، دری از اندرون به کوچه باز میشد و رفت و آمد اهلِ حرم و خواجگان، معمولاً از این در، انجام میگرفت، به همین جهت این کوچه را درب اندرون مینامیدند. سرتاسر این خیابان از ناصرخسرو تا خیام در دوره پهلوی، صور اسرافیل نامیده شد.
راست گویی که هست اسرافیل صور در دم گرفته بی تأویل
مک کارتی هرگز ماشین نداشت. او هر جا میرفت قدم میزد و یک سبد خرید را نزدیک به یک مایل فشار میداد تا مواد غذایی تهیه کند. او با دوستانش سوار شد تا در مراسم کلیسای باپتیست دوستی شرکت کند. او مشترک هیچ روزنامه ای نبود و هزینه را اسراف میدانست. بهطور مشابه، اگرچه او صاحب یک تلویزیون سیاه و سفید بود، اما فقط پخش برنامه دریافت میکرد. در سال ۱۹۴۷ عمویش خانه ای را که تا زمان مرگ در آن زندگی میکرد به او داد. او همچنین هنگام مرگ از خاله و مادرش مقداری پول دریافت کرد که آن را نیز در پسانداز قرار داد.
ای فرزندان آدم، وقتی موقعیتی برای خدمت پیش میآید، زیباییهای خود را (برای خدمت به خود و به دیگران) نمایان کنید. (خذوا زینتکم عند کل مسجد). بخورید و بیاشامید، اما اسراف نکنید. خداوند اسراف کاران را دوست ندارد. (آیه ۳۱)
ابراهیم اسرافیلیان، در ۲۳ آذر ۱۳۹۵ در ۸۱ سالگی درگذشت.
«اللَّهُ یَصْطَفِی» ای یختار، «مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا» و هم جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و غیرهم، «وَ مِنَ النَّاسِ» ای یختار من النّاس رسلا مثل ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد و غیرهم من الانبیاء صلوات اللَّه علیهم. فالملائکة سفراء اللَّه الی الانبیاء، و الانبیاء سفراؤه الی الخلق، نزلت هذه الآیة حین قال المشرکون أ أنزل علیه الذّکر من بیننا؟ فاخبر اللَّه انّ الاختیار الیه یختار من یشاء من خلقه، «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ» لقولهم، «بَصِیرٌ» بمن یختاره لرسالته.
هر چه خسف و مسخ بود، سیاسات و بلیات و انواع عذاب، نسخت کنند و بجبرئیل دهند، گویند این کار تو است تا دیگر سال. هر چه نعمت و راحت و روزی بندگان بود نسخت کنند و بمیکائیل دهند، هر چه عزّ و مرتبت و اقبال و دولت بود نسخت کنند و باسرافیل دهند و ذلک قوله: إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ گفتهاند در میان فرشتگان، فرشتهای حلیمتر و رحیمتر و مهربانتر از میکائیل نیست و فرشتهای مهیبتر و با سیاستتر از جبرئیل نیست.
سزد کزین دم تا نفخ صور اسرافیل ز رشک کلک تو کُتّاب بشکنند اقلام
رازی اسراف در دارو را بسیار مضر میدانست. وی معتقد بود درمان باید تا جای ممکن با خوراک باشد. در غیر اینصورت با داروی منفرد و ساده و اگر آن هم کارساز نبود باید داروی ترکیبی استفاده شود. رازی میگوید: «هرگاه طبیب موفق شود بیماریها را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است.»
قوله تعالی: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» ای لا تقولنّ فی شیء ما لم لا تعلم میگوید آنچ ندانی در آن سخن مگوی، چون رسول خدا (ص) را نهی میکنند از گفتن آنچ وی را در آن علم نبود با کمال حکمت او و توفیق اللَّه تعالی با او، پس با دیگران که در سخن ایشان گزاف و اسراف رود چتوان گفت؟! یقال قفوت الرّجل اقفوه اذا اتّبعت اثره، فالتّأویل لا تتبعنّ لسانک من القول، «ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و کذلک من جمیع العمل میگوید از گفتار و کردار آنچ ندانی مگوی و مکن. قتاده گفت: این آنست که گوید دیدم و ندیده باشد، یا گوید شنیدم و نشنیده باشد، یا گوید دانستم و ندانسته باشد. مجاهد گفت: این نهی است از قذف و رومی، ای لا ترم احدا بما لیس لک به علم، و اصل القفو البهت و القذف بالباطل، یقال قفوت الرّجل اذا قذفته بریبة و منه
ما پر شدیم تا به گلو ساقی از ستیز می ریزد آن شراب به اسراف همچو یم
تمامی ادیان ابراهیمی به انتخاب بین خیر و شر معتقدند. همچنین قوانین الهی را مبنای اخلاق و ضامن تعهد اخلاقی میدانند. در قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، بر لزوم میانهروی، فروتنی و دوری از اسراف باورمندان تأکید شدهاست.
ملکالمتکلمین، جهانگیرخان صور اسرافیل
و از جبن سوءظن و جزع و دنائت و از شره متولد می شود: حرص و بی شرمی و بخل و اسراف و ریا و حسد و از خمود ناشی می شود قطع نسل و امثال آن و علمای اخلاق، بسیاری از آنها را شرح داده و بیان نمودهاند، و ما نیزآنها را در این کتاب بیان می کنیم.