آخوره
معنی کلمه آخوره در لغت نامه دهخدا

آخوره

معنی کلمه آخوره در لغت نامه دهخدا

( آخوره ) آخوره. [ خ ُ رَ / رِ ] ( اِ ) رجوع به آخره شود.

معنی کلمه آخوره در فرهنگ فارسی

( آخوره ) ( اسم ) ۱ - ترقوه چنبر. گردن آخرک . ۲ - گودیی که در میان تود. خاک کنند تا در میان آن آب ریزند برای گل ساختن . ۳ - طنابی دراز و برکشیده که چند اسب را بتوان بدو بست .

معنی کلمه آخوره در دانشنامه عمومی

آخوره. آخوره ( به ترکی آذربایجانی: Axura ) روستا و بخشی است که در شهرستان شَرور جمهوری خودمختار نخجوان در جمهوری آذربایجان. آخوره ۱٬۴۸۱ نفر جمعیت دارد.
آخوره در ۲۰ کیلومتری مرکز شهرستان و در کناره سمت راست رودخانه آخوره واقع شده است. رود آخوره شاخه ای از رود آرپاچای شرقی است. جمعیت آخوره در پرورش غلات و دامپروری فعال اند. این روستا یک دبستان، یک دبیرستان ناتمام، یک خانه فرهنگی و یک درمانگاه دارد.

معنی کلمه آخوره در ویکی واژه

(ساختمان): آب‌خوره.

جملاتی از کاربرد کلمه آخوره

جواب نیکو میباید داد خوارزمیان را تا اگر در دل فسادی دارند، سرافگنده و خاموش ایستند .» و چون خصمان باطراف بیابان افتادند و کار علف یافتن آنجا بجایگاهی صعب کشید و از لشکریان بانگ و نفیر برآمد، امیر، رضی اللّه عنه، از نسا بازگشت هم از راه باورد و استوا و سوی نشابور کشید و قضاة و علما و فقها و پسران قاضی صاعد، بجز قاضی صاعد که نتوانست آمد سبب ضعف باستقبال آمدند تا قصبه استوا که خوجان‌ گویند، و امیر بنشابور رسید روز پنجشنبه نیمه ماه ربیع الآخر بیست و هفتم ماه و بباغ شادیاخ فرود آمد. و سوری‌ مثال داده بود تا آن تخت مسعود که طغرل بدان نشسته بود و فرش صفّه جمله پاره کرده بودند و بدرویشان داده و نو ساخته و بسیار مرمّت فرموده و آخورها که کرده بودند بکنده‌، و امیر را این خوش آمد، وی را احماد کرد. و بسیار جهد کرده بود تا بیست روزه علف‌ توانست ساخت. و نشابور این بار نه چنان [بود که‌] دیده بودم که همه خراب گشته [بود] و اندک مایه آبادانی مانده و منی نان بسه درم‌ و کدخدایان سقفهای خانها بشکافته و بفروخته‌ و از گرسنگی بیشی‌ با عیال و فرزندان بمرده و قیمت ضیاع‌ بشده و درم بدانگی بازآمده‌ . و موفّق امام صاحب حدیثان‌ با طغرل برفته بود. و امیر پس از یک هفته بدر حاجب را بروستای بست‌ فرستاد و آلتون تاش حاجب را بروستای بیهق و حاجب بزرگ را بخواف‌ و با خرز و اسفند و سپاه سالار را بطوس، و همه اطراف را بمردم بیاگند و بشراب و نشاط مشغول گشت. و ببود و هوا بس سرد و حال بجایگاه صعب رسید. و چنین قحط بنشابور یاد نداشتند، و بسیار مردم بمرد لشکری و رعیّت.
آخوربِد از عنوان‌های دورهٔ ساسانی بود و به کسانی که سرپرست طویله‌های پادشاهی بودند گفته می‌شد. این عنوان در سنگ‌نوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت آمده است که گفته شده «وَرْدَنِ آخوربد». در پایان دوره ساسانی و آغاز دوره اسلامی یک عنوان دیگر به نام آخورسالار وجود داشت. عنوان‌های مشابه دیگر آخوردار، آخوربان، آخورهَمار (آمارگر آخور) هستند، که از مورد آخر حمزه اصفهانی و خوارزمی در مفاتیح العلوم نام برده‌اند. یک عنوان مشابه دیگر ستوربان (ستور به معنی جانور اهلی) بود. دانسته نیست که این عنوان‌های مختلف وظایف و جایگاه مختلفی هم داشتند یا نه. در دوره اسلامی از عنوان میرآخور استفاده می‌شد.
آخوره در ۲۰ کیلومتری مرکز شهرستان و در کناره سمت راست رودخانه آخوره واقع شده‌است. رود آخوره شاخه‌ای از رود آرپاچای شرقی است. جمعیت آخوره در پرورش غلات و دامپروری فعال‌اند. این روستا یک دبستان، یک دبیرستان ناتمام، یک خانه فرهنگی و یک درمانگاه دارد.
ای چه کوزه های رنگین و آخورهای سنگین است، صدفی بدین شگرفی و در وی دری نه و شهری بدین بزرگی و در وی حری نه، دستارهای نغز و کله های بیمغز، رسخارهای رنگین و دلهای سنگین
با صهیل تازیانت توسنان حادثات بر شب آخورهای گیتی سخت لاغر بسته اند