آویخته

معنی کلمه آویخته در لغت نامه دهخدا

( آویخته ) آویخته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف / نف ) آویزان شده. آونگ شده. دروا. اندروا. معلق. فروهشته. فروگذاشته. نگون :
آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
همچنان چون شیشه سیمین نگون آویخته.فرالاوی.یکی حلقه زرین بدی ریخته
از آن چرخ کار اندرآویخته [ در ایوان مداین ]
فروهشته زو سرخ زنجیر زر
بهر مهره ای درنشانده گهر.فردوسی.کآن هر دو فریشته بفعل خود
آویخته مانده اند در بابل.ناصرخسرو.از آن جانب که بریده بود انثیین او در شکاف چوب آویخته شد. ( کلیله و دمنه ).
|| متشبث :
همه آویخته از دامن دعوی و دروغ
چو کُفه از کُس گاو و چو کلیدان ز مدنگ.قریعالدهر. || بدارزده. بردارکرده. مصلوب. مصلوبه : محمود... بسیار دارها بفرمود زدن و بزرگان دیلم را بر درخت کشیدند... ومقدار پنجاه خروار دفتر روافض و باطنیان و فلاسفه ازسراهای ایشان بیرون آوردند و زیر درختهای آویختگان بفرمود سوختن. ( مجمل التواریخ ). || منشب . منشبک. مشبک. منتسج :
نیست آمیخته با آب هنر خاکش
نیست آویخته در پود خرد تارش.ناصرخسرو.و رجوع به آویختن شود. || مأخوذ. مسؤول. معاقَب. مَجْزی :
بر این رزم خونی که شد ریخته
تو باشی بدان گیتی آویخته.فردوسی.هر آن خون که آید بکین ریخته
تو باشی بدان گیتی آویخته.فردوسی.هر آن خون که آید بر این ریخته
گنهکار اویست و آویخته.فردوسی. || نگون. دروا. معلق. اندروا :
بزین اندر آورد و بستش چو سنگ
سر آویخته پایها زیر تنگ.فردوسی.نبیند مگر تخته گور تخت
گر آویخته سر ز شاخ درخت.فردوسی.بماند او [ ضحاک بدماوند ] بدانگونه آویخته
وزو خون دل بر زمین ریخته.فردوسی.بیفشرد چنگ کلاهور سخت
فروریخت ناخن چو برگ درخت
کلاهور با دست آویخته
پی و پوست و ناخن فروریخته.فردوسی.

معنی کلمه آویخته در فرهنگ معین

( آویخته ) (تِ ) (ص مف . ) ۱ - آویزان شده ، معلق . ۲ - چنگ زده ، تمسک جُسته . ۳ - مورد سؤال قرار گرفته .

معنی کلمه آویخته در فرهنگ عمید

( آویخته ) آویزه، آویزان، آویزان شده.

معنی کلمه آویخته در فرهنگ فارسی

( آویخته ) ( اسم ) ۱- آویزان شده معلق اندروا. ۲ - متشبث . ۳ - مائ خوذ مسئول معاقب .

معنی کلمه آویخته در فرهنگستان زبان و ادب

آویخته
{pendulous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ← رأسی

معنی کلمه آویخته در ویکی واژه

آویخته
ویژگی آنچه از جایی آویزان شده باشد. آویزان شده. معلق.
شُل و متمایل بطرف پایین، چنانکه عضوی از بدن.
(قدیم): دلبسته، علاقمند. مأخوذ، گرفتار.
چنگ زده، تمسک جُسته. مورد سؤال قرار گرفته.

جملاتی از کاربرد کلمه آویخته

در پیاده‌روهای جنوبی خیابان انقلاب و روبه روی دانشگاه تهران نیز نیروهای نظامی دو زن میانسال را که پارچه سبز به کیف دستی خود آویخته بودند را با خشونت دستگیر و آن‌ها را به ون‌های مستقر شده پلیس منتقل کردند.
در صبح روز ۲۵ بهمن، اکبر امینی یکی از طرفداران جنبش سبز و از بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، با در دست داشتن پرچمی سبز و عکس‌های جان باختگان اعتراضات جنبش سبز از جرثقیلی واقع در چهارراه قصر تهران بالا رفته و موجب تجمعات اولیه مردم در تظاهرات ۲۵ بهمن ماه در این محل شد. مأموران امنیتی با آوردن خانواده او به محل و تهدید آنها، او را مجبور به پایین آمدن از بالای جرثقیل کردند. وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت مأموران به دار آویخته شود. وی پس از پایین آمدن از جرثقیل توسط مأموران امنیتی دستگیر شد.
پسر دانست که دل آویختهٔ‌ اوست و این گرد بلا انگیختهٔ‌ او. مرکب به جانب او راند. چون دید که نزدیک او عزم دارد، بگریست و گفت:
آنچه نخستین بازدیدکنندگان ایا صوفیا و بازدیدکنندگان نسل بعد را شگفت زده می‌کرد نور درونی آن و تأثیرش بر روحیه آن‌ها بود. انعکاس نور این احساس را به دست می‌دهد که این گنبد توسط زنجیر طلائی از آسمان آویخته شده‌است. بنحوی که پاولوس در این باره گفته‌است: «روی طاق بندی با چندین مربع طلای پوشانده شده‌است، و از همین جاست که امواج نور به درون می‌تابند و چشمهای تماشاگران را چنان خیره می‌کنند که به ندرت جرأت می‌کنند سرشان را بالا بگیرند و به منبع نور نگاه کنند».
و روایت کنند از ابو هریره که گفت: رسول خدا ببعضی غزاها بمنزلی فرو آمد در سایه درختی، و شمشیر که داشت از شاخ آن درخت بیاویخت. اعرابیی جلف فرا رسید. رسول را خالی دید، و شمشیر از درخت آویخته. شمشیر برداشت و قصد رسول خدا کرد، و رسول خفته. چون فرا نزدیک وی شد رسول از خواب درآمد. اعرابی گفت: من یمنعک منّی؟ آن کیست که این ساعت ترا حمایت کند و مرا از تو باز دارد؟
در ۲۸ ژوئن ۱۵۴۰ کرامول، مشاور قدیمی و خدمتکار وفادار هنری، اعدام شد. دلایل مختلفی مطرح شد:از جمله اینکه کرامول قانون شش ماده ای را اجرا نخواهد کرد. اینکه او از رابرت بارنز، هیو لاتیمر و سایر بدعت گذاران حمایت کرده بود و اینکه او مسئول ازدواج هنری با آن کلیو، همسر چهارم او بود. بدنبال اعدام کرامول موجی از دستگیری‌ها براه افتاد. در ۳۰ جولای، سه اصلاح طلب به نام‌های بارنز، ویلیام جروم و توماس جرارد در آتش سوزانده شدند. از طرف دیگر بخاطر نمایش بی‌طرفی مذهبی، توماس آبل، ریچارد فیدرستون و ادوارد پاول که همگی کاتولیک بودند به دار آویخته شدند. ناظران اروپایی شوکه و گیج شده بودند. دیپلمات فرانسوی شارل دو ماریلاک نوشت که سیاست مذهبی هانری «نقطه اوج بدی‌ها» بود.
چنین بنظر می‌رسد در دوران‌های اولیه در ایلام نیز مانند ساکنان سایر نقاط ایران، بعضی از درختان نباتات و حیوانات مقدس شمرده شده، به علاوه‏ ستارگان که در رأس آن‌ها خورشید و ماه قرار داشت، نیز جنبه رب‌النوعی داشتند. آثاری که مربوط به اولین دوره پیشرفت افکار و اندیشه‌های دینی می‌باشد در مقبره‌هائی در شوش از ستارگان، نباتات و حیوانات تصاویری دیده می‌شود که جنبه مذهبی دارد. مارهای درهم پیچیده و عقاب‌هایی که بال‌های خود را آویخته‌اند، نیز به عنوان سمبل خدایان تصویر شده‌اند.
صد روح در آویخته از دامن کرته سی روز برانگیخته از گوشهٔ شب پوش
کار بانی در اکتبر ۱۷۲۰ میلادی پایان یافت چون راکام و خدمۀ وی توسط چندین شکارچی دزدان دریایی که به دستور نیکلاس لوس، فرماندار جامائیکا استخدام شده بودند مورد حمله قرار گرفتند. بیشتر دزدان دریایی راکام بدلیل مستی زیاد مقاومت کمی نشان دادند. آنها به جامائیکا منتقل شدند و در آنجا توسط وکلز محکوم و به دار آویخته شدند. به گفتهٔ جانسون، آخرین سخنان بانی به راکام این بود: «اگر شما مانند یک مرد می‌جنگیدید، دیگر نیازی نبود مانند یک سگ آویخته باشید.»
تا چه دیدست که آن سنبل گل فرسا را دستها بسته و از سرو در آویخته است
مجیدرضا رهنورد بامداد روز ۲۱ آذر ۱۴۰۱ در مشهد به دار آویخته شد. پس از بازداشت زمانی که مادرش را ملاقات کرده بود، مأموران «هیچ صحبتی از اعدام نکردند و مادرش با لبخند و امید به اینکه پسرش آزاد می‌شود آنجا را ترک کرده است.» همچنین گفته شده مادر او در صبح روز اعدام و زمانی که نیروهای جمهوری‌اسلامی داشتند مجیدرضا را به خاک می‌سپردند توانسته خود را به پیکر او برساند و از اعدام بی اطلاع بوده است.در تصاویری که رسانه‌های جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند، مراسم اعدام او با حضور مأموران با صورت‌های پوشانده و در محوطه‌ای که با بلوک‌های سیمانی مسدود بود انجام شد.
نبینم جهان جز جگر پاره ای به هر نوک مژگانی آویخته ست
گیسوی تو بر قامت رعنای تو گویی ماری سیه آویخته از شاخ صنوبر
خاک آدم هنوز نابیخته بود عشق آمده بود ودل آویخته بود
دهقان پس از ترور به بیمارستان شماره ۲ ارتش انتقال یافت و پس از عمل جراحی روی طحالش درگذشت. حسن جعفری در محاکمه‌ای جنجالی و علی‌رغم تلاش وکلای مدافعش به اعدام محکوم و در ۲۵ فروردین ۱۳۳۰ اعدام شد. بعدها اسنادی به دست آمد که نشان می‌داد قاتل اصلی شخصی به نام قبادی از افسران توده‌ای شهربانی با نام‌های مستعار جاوید و دهقان نائینی بوده‌است (برای اطلاع بیشتر به کتاب بی‌گناهی که به دار آویخته شد نوشته ابوالقاسم تفضلی از وکلای مدافع حسن جعفری رجوع کنید).
المُعَلَقات نام «هفت قصیده» از شاعران فصیح و بلیغ عرب است که از روی تفاخر بر دروازهٔ کعبه آویخته بودند تا صادر و واردِ هر دیار مشاهده نمایند.
زاهد آسا زدانه های سرشک سبحه آویخته است در گردن
فرو آویخته دم‌، ترکمان باف چو زلف مرد چینی یک به دیگر
بزرگ‌ترین کسی که در زمان غزنویان قربانی کشتار اسماعیلیه شد و به گفته بیهقی به تهمت قرمط‌گری گرفتار آمده بود حسنک وزیر بود که به دار آویخته شد.
ای دست غیرت تو، در چارسوی عشقت سرهای گردنان را، آویخته به مویی