آجودان باشی
معنی کلمه آجودان باشی در فرهنگ فارسی
رئیس آجودانان
معنی کلمه آجودان باشی در دانشنامه آزاد فارسی
از مناصب نظامی ایران در دورۀ قاجاریه . آجودان باشی کل منصبی بود معادل و هم طراز با امیر (یا: آجودان باشی کل؛ در اصطلاح امروز معاون فرماندهی کل قوا)، یا معادل نایب و قائم مقام امیرنظام. آجودان باشی ها دارای زیردستانی چون لشکرنویسان ، سرتیپان ، سرهنگان ، نایبان آجودان باشی و جز آن بودند که درجات پایین تر در ارتش و نظام را دربرمی گرفت . در عهد ناصری در وظایف و شرایط این منصب تغییراتی رخ داد. حسین خان مقدم مراغه ای ، معروف به نظام الدوله مراغه ای نخستین آجودان باشی دورۀ قاجاریه در آذربایجان بود.
معنی کلمه آجودان باشی در ویکی واژه
(دیوانی): از مناصب درباری دوره قاجار، رئیس آجودانها. آجودانباشی و ... با لباس خوب باید حاضر باشند. «مستوفی«
جملاتی از کاربرد کلمه آجودان باشی
سرکار آجودان باشی از نگارستان به شارستان فرمود، و کاخ شبستان و شاخ سرابستان را از روی بهارین و رای نگارین آب چمن و رنگ گلستان بخشید. مرا در پرده به خویش خواند و بی پرده بر این بنوره سخن آراست که امروز از همه یاران کهنه و نو قاآنی و تو مرا نزدیکترانید و با پیمان من از پیوند دور و نزدیک بر کران. من هم به دیده یکتائی در هر دو نگریسته ام و در راه و روش بر ساز و سامانی دیگر زیسته خوی خوش و انداز نیک و سرشت پاک و فر گوهر و دیگر مردمی های شما را در فرگاه امیر و بزرگان لشکر و دیگر جای چونانکه باید گفته ام و پاسخ های نغز و دلخواه شنفته، همه دانند اکنون از در راستی و درستی مردم یک خانه ایم و هر سه پرواز اندیش یک آشیانه. ترک و تاز یک شما را از من دانند و روشن و تاریک مرا از شما خوانند. هرگونه امید و خواهش که مرا بازوی ساختن است و نیروی پرداختن، بی بوک و مگر بگوئید و بجوئید تا جائی که پای رفتن باشد و یارای جستن چاراسبه خواهم تاخت و ده مرده خواهم ساخت. اگر خدای نخواسته انجام آنرا خدای نخواست، کوشش بی سپاس من و دانش کارشناس شما پوزش اندیش بی گناهی من خواهد بود و هیچ یک را گمان تن آسائی و کوتاهی نخواهد رفت.
سلیمان دو پسر داشت به نامهای جهانگیر خان که او وزیر صنایع بود و منصب سرتیپی داشت و پسر دیگر او نریمانخان قوام السلطنه به زبان فرانسوی مسلط بود و مترجم وزارت امور خارجه و دارای منصب نیابت اول آجودان باشی داشت.»