آمارگر

معنی کلمه آمارگر در لغت نامه دهخدا

( آمارگر ) آمارگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) مأمور انجام کارهای آمار. مأمور احصائیّه. ( فرهنگستان ).

معنی کلمه آمارگر در فرهنگ معین

( آمارگر ) (گَ ) [ په . ] (ص . ) آن که مأمور انجام دادن امور آمار است ، مأمور احصائیه .

معنی کلمه آمارگر در فرهنگ عمید

( آمارگر ) کسی که مٲمور گردآوری، بررسی و تحلیل داده ها است.

معنی کلمه آمارگر در فرهنگ فارسی

( آمارگر ) ( صفت ) آنکه مائ مور انجام دادن امور مربوط به آمار است مائ مور احصائیه
کسی که مامورانجام دادن کارهای مربوط به آماراست، مامور احصائیه

معنی کلمه آمارگر در ویکی واژه

آنکه آمار استخراج، بررسی، و تحلیل می‌کند. آمارگیر.
آن که مأمور انجام دادن امور آمار است، مأمور احصائیه.

جملاتی از کاربرد کلمه آمارگر

به گفته اسناد هخامنشی آمارگرها با هماره‌کاره در ارتباط بودند. با توجه به سندی مربوط به سال ۸۱ پیش از میلاد که در نسا یافت شده، می‌توان گفت که آمارگرها در دوره اشکانی نیز حضور داشتند. در شاهنشاهی ساسانی، آمارگر نوعی مالیات‌گیر یا افسر ارشد مالی بود و برای اداره استان بسیار ضروری بود و می‌توانست یک، دو یا حتی سه شهر را کنترل کند. بیشتر آمارگرها می‌توانستند کنترل کل استان را در دست گیرند.