آریستوکرات

معنی کلمه آریستوکرات در فرهنگ معین

( آریستوکرات ) (تُ کِ ) [ یو. ] (ص . ) طرفدار اشراف ، عضو طبقة اشراف ، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است .

معنی کلمه آریستوکرات در فرهنگ عمید

( آریستوکرات ) ۱. عضو طبقۀ اشراف.
۲. هواخواه و طرفدار اشراف.
۳. مربوط به طبقۀ اشراف.

معنی کلمه آریستوکرات در فرهنگ فارسی

عضوطبقه اشراف، هواخواه اعیان واشراف، طرفدار آریستوکراسی
( صفت اسم ) طرفدار اریستوکراسی طرفدار اشراف عضو اریستو کراسی از اعیان .

معنی کلمه آریستوکرات در ویکی واژه

(سیاسی): منسوب به طبقه اشراف؛ طرفدار اشراف؛ از اشراف.
طرفدار اشراف، عضو طبقه اشراف، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است.

جملاتی از کاربرد کلمه آریستوکرات

شرایط حساس مشهد در دل بحرانی ملی قرار داشت که با وقوع کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ به‌دست سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان به نقطهٔ اوج خود رسید. رهبران کودتا بلافاصله شروع به بازداشت گستردهٔ چهره‌های آریستوکرات و مقامات ارشد اداری در پایتخت کردند. قصد آنها این بود که منابع موردنیاز برای بازسازی کشور را با اخذ مالیات عقب‌افتاده از این افراد، تأمین کنند.
او به‌عنوان نماینده در کنوانسیون قانون اساسی سال ۱۸۶۷ جورجیا انتخاب شد. او منتقد جداسازی نژادی، وحشیگری پلیس و سرمایه‌داری بود. وی طرفدار حقوق برابر بود. او علیه «بانک‌داران، مولاتوهای آریستوکرات یا دو رگه‌های اشرافی [و].... بی‌پرده سخن می‌گفت».
درحال حاضر، ایالات متحده آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری از سیستمی شبه‌آریستوکرات استفاده می‌کند که با نام مجمع گزینندگان شناخته می‌شود.