برجستگی

معنی کلمه برجستگی در لغت نامه دهخدا

برجستگی. [ ب َ ج َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ). برجسته بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). || جهندگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) بلندی. ( فرهنگ فارسی معین ).
- برجستگی های بدن ؛ نقاطی از بدن که برجسته نماید مانند پستان. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| طاول و بثره و جوشش. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه برجستگی در فرهنگ عمید

برآمدگی، بالاآمدگی، بلندی.

معنی کلمه برجستگی در فرهنگ فارسی

۱- برجسته بودن بر آمدگیبالا آمدگی . ۲- ( اسم ) بلندی . یا برجستگی های بدن . نقاطی از بدن که برجسته نماید مانند پستان زن .

معنی کلمه برجستگی در ویکی واژه

rilievo

جملاتی از کاربرد کلمه برجستگی

رابرت نوزیک یک نظریه نامتعین برای اراده آزاد ارائه داده‌است. طبق نظریه نوزدیک شخصیت هر فرد در طی زندگی وی، به صورت نامتعین، توسط خود فرد شکل می‌گیرد. این نظریه بر این واقعیت استوار است که انسان‌ها به عنوان عامل‌های خود-آگاه، دلایلی با سطوح اهمیت مختلف، برای اعمال‌شان بیان می‌کنند. این دلایل و وزن‌های متفاوت نسبت داده شده به آن‌ها هویت فرد را شکل می‌دهند که در طی زمان شکل گرفته و کامل می‌شود؛ بنابراین هویت هر فرد دارای ابعاد مختلفی با سطوح برجستگی متفاوت است. به این ابعاد و میزان اهمیت آن‌ها که توسط خود فرد شکل گرفته و ساخته می‌شود، منش و شخصیت فرد نیز گفته می‌شود.
این برجستگی‌ها زیردسته رشته کوه‌های کوردیلرا هستند.
دل وارسته با کون و مکان الفت نبست آخر نشست این مصرع از برجستگی بیرون دیوان‌ها
نسخهٔ شمعم‌ که از برجستگیهای خیال مقطعم برتر گذشت از مطلع دیوان صبح
برخلاف سطح خلفی (پشتی)، سطح قدامی (جلویی، دنده‌ای) ویژگی خاصی ندارد. این سطح یک حفرهٔ زیرکتفی (ساب‌اسکاپولار) مقعر(فرو رفته) و کم‌عمق است که چند برجستگیِ خط‌مانندِ مایل ، موازیِ هم ، بر روی آن وجود دارد. این سطح، گود و دارای خطوط برجسته مایلی است که از کناره داخلی به زاویهٔ خارجی روی آورده‌اند. بر روی این سطح ماهیچهٔ زیرکتفی (ساب‌اسکاپولاریس) می‌چسبد و خطوط یادشده چسبندگی عضله به استخوان را تقویت می‌کنند.
با این‌که در زمان ابن شهرآشوب دانشمندان و عالمان بزرگی وجود داشته‌اند که مورد احترام مردم و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند، در این میان ابن شهرآشوب امتیاز و برجستگی خاصّی داشت و مقام علمی و موفقیتش از دیگران نمایان‌تر بود. او به هر شهری از مملکت‌های اسلامی دارای حوزهٔ علمیه که می‌رفت، سرآمدشان می‌گشت و کار آموختن به دیگران و بحث و پرورش شاگردان را جدی و چشمگیرتر آغاز می‌کرد.
پایینترین قسمت استخوان زند زیرین کمی برجسته شده و به آن سر استخوان می‌گویند. در پایین ترین قسمت سر استخوان زند زیرین یک برجستگی به نام زائده نیزه‌ای زند زیرین قرار دارد.
درشت‌نی شامل انتهای فوقانی، تنه و انتهای تحتانی است. انتهای فوقانی آن حجیم‌تر از انتهای تحتانی است و به سمت عقب گسترده شده، در مجموع شامل دو لقمه (کاندیل) داخلی و لقمه خارجی و یک برجستگی است. لقمه داخلی بزرگ‌تر از لقمه خارجی است اما به اندازهٔ آن برجسته نیست.
فیبرهایی از عصب بینایی که وارد دو برجستگی فوقانی از برجستگی‌های چهارگانه مغز میانی می‌شوند، بیشتر جهت چرخش چشم‌ها، سر و تنه نقش دارند. فیبرهایی که به هسته پره تکتال در مغز میانی می‌روند، از طریق هسته پاراسمپاتیکی ادینگر-وستفال باعث تنگی مردمک‌ها به هنگام تاباندن نور می‌شوند (رفلکس نوری مردمک).
بدن: اسکلت قوی، اندام‌ها بلند و کشیده و لاغر اما بسیار نیرومند، جدوگاه برجسته، شانه بلند، شیب کمر به طرف جلو و فاقد برجستگی، شکم تازی و در قسمت نزدیک به کپل جمع شده، کپل در طول بدن کشیده.
این استخوان دو انتهای پروگزیمال و دیستال و یک تنه دارد. انتهای فوقانی به سر موسوم است و سطح فوقانی آن یک فرورفتگی به نام جام زند زبرین دارد. جام زند زبرین با لقمه استخوان بازو مفصل می‌شود. سر استخوان استوانه‌ای شکل است. قسمت داخلی سر با دیگر استخوان ساعد مفصل می‌گردد. گردن قسمتی است که زیر سر قرار دارد. یک برجستگی به نام برجستگی زند زبرینی در طرف داخلی استخوان، زیر گردن قرار دارد.
آیزایا برلین یکی از پرکارترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم است که از او آثار متعددی در زمینه‌های پژوهشی متنوعی از موسیقی و ادبیات گرفته تا سیاست و شاخه‌های گوناگون فلسفه بر جای مانده‌است. اما برجستگی و درخشندگی او در این مسائل متفرق و گوناگون، همه‌جا به یک اندازه نبوده‌است. نام آیزایا برلین دهه‌هاست که بیش از هرچیز یادآور پژوهش فلسفی در حوزهٔ اندیشهٔ لیبرال است؛ حوزه‌ای که عرصهٔ نوآوری‌های تأمل‌برانگیز و هوشمندانهٔ او در باب فلسفه سیاسی نیز بوده‌است. او در عین حال از جمله کامیاب‌ترین فیلسوفان سیاسی لیبرال در جلب توجه شارحان و ناقدان اندیشهٔ لیبرال به‌شمار می‌رود. از این رهگذر می‌توان او را در زمرهٔ کم‌شمار فیلسوفان سیاسی صاحب سبک و جریان‌ساز قرن بیستم دانست.
از حسن عمل با خط برجسته از این پس تاریخ گواه است به برجستگی ما