معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 119
- کبودی
- کبوس
- کبی
- کبیر
- کبیره
- کبیسه
- کبین
- کت
- کتابدار
- کتابداری
- کالیده
- کالیو
- کام بخش
- کامجو
- کتابفروشی
- کتابچه
- کتابی
- کتام
- کتان
- کراز
- کراسه
- کراسی
- کراش
- کرال
- کرام
- ها
- نابنوا
- نمودار
- نمودن
- نوفه
- نیساری
- پیمودن
- وداج
- وداع
- ودایع
- ودج
- ودع
- ودود
- ودید
- ودیعت
- ودیعه
- ودیه
- ور آمدن
- ور رفتن
- ور زدن
- ور
- وردوک
- وردک
- ورز
- ورزم
- ورزه
- ورزکار
- ولاد
- ولی
- ولید
- ولیعهد
- ولیک
- ولیکن
- ون
- ونج
- ونوس
- وَر
- وِر
- وکیل
- ویرا
- ویرانه
- ویروس
- ویرگول
- ویست
- ویغ
- ویفر
- ویل
- ویولا
- ویولون
- ویوگ
- ویژه
- ویژگان
- پ
- پاچال
- پاچنگ
- پاچه
- پاچین
- پاک باختن
- پاک دامن
- پاییز
- پایین
- پرنسس
- پرواز
- پروراننده
- پرورده
- پروردگار
- پرورشگاه
- پرورشی
- پروره
- پروریدن
- پروریده
- پروز
- پشتیبانی
- پشل
- پشم
- پشمینه پوش
- پشیمان
- پف
- پفک
- پل شکستن
- پل
- پلیس
- پماد
- پناغ
- پنالتی
- پنام
- پناه گاه
- پناه
- پناهگاه
- پنبه درگوش
- پنبه زن
- پنبه کردن
- پنتی
- پنج شاخ
- پنج نوش
- پنج پا
- پنجاه
- پهلوی نامه
- پهلوی
- پهن کردن
- پهن
- پهنا
- پهناور
- پهند
- پهنی
- پهی
- پو
- پوئن
- پوت
- پوتین
- پود
- پودر
- پودینگ
- پور
- پوز
- پوزیتیو
- پوست تخت
- پوست پیرا
- پوست کلفت
- پوست کندن
- پوست کنده
- پوست
- پوستر
- پوسته
- پوستی
- پوستین
- پوسیدن
- پیرهن چاک
- پیرو
- پیروز
- پیروزه
- پیروی کردن
- پیروی
- پیری
- پیرانه
- پیرانه سر
- پیرامن
- پیراستن
- پیرار
- پیر
- پیدایی
- پیدایش
- پیداکردن
- پیدا
- پیدا کردن
- پیدا شدن
- چاک
- چاکاچاک
- چاکر
- چای
- چبین
- چت
- چتر نجات
- چترباز
- چتول
- چخ
- چخماق
- چخیدن
- چراغ
- چراغانی
- چراغپا
- پوشال
- پوشانیدن
- پوشت
- پوشش
- پونه
- پیان
- پیانو
- پیانیست
- پیت
- پیخال
- پیختن
- پیخته
- پیخست
- پید