معنی کلمه کتان در لغت نامه دهخدا
- کتان ابریشم نما؛ کتان زلاند جدید. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتان زلاند جدید شود.
- کتان زلاند جدید ؛کتان ابریشم نما. گیاهی است از تیره سوسنی ها که زیبا و پایا و دارای ریشه های ستبر و محتوی اندوخته های گیاهی و برگهای منشعب از ریشه است. مجموعه برگها منظره بادبزن را دارند. گلهایش زرد رنگ و نسبةً درشت است. درازی برگهای این گیاه گاهی تا دو متر هم می رسد. از برگهای آن الیاف بسیار ظریفی حاصل می شود که در تهیه منسوجات ظریف بکار می رود ولی عیب الیاف این گیاه آن است که بسیار زود فاسد می شود و بنابراین منسوجات حاصل از آنها کم مقاومت و بی دوام است بطوری که از نام این گیاه پیداست خاص جزایر زلاند جدید است. ( فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از جامه باشد که آن را از علف بافند طبیعت آن سرد و خشک است و پوشیدنش نشف رطوبت و عرق از بدن می کند. گویند اگر کسی خواهد که بدن او لاغر شود در زمستان جامه کتان نو پوشد و در تابستان جامه کتان شسته و اگر خواهد که لاغر نشود بر عکس یعنی در زمستان جامه کتان شسته بپوشد و در تابستان نو. ( برهان ). نوعی از جامه باریک که از پوست گیاهی بافند. ( غیاث اللغات ). جامه ای است معروف که شاعران پاره شدن آن به سبب نور ماه گفته اند و بعضی گویند که مکرر آزموده شده که این معنی را اصل نیست و بعضی گویند که جامه مذکور را از پوست ساق درخت کتان بافند چنانکه در شرح نصاب نوشته شده است که در بعضی بلاد پوست ساق درخت کشیده و ریشه ریشه کرده مثل پشم و پنبه ریسند و از آن جامه می بافند و آن جامه در مهتاب قوت ندارد. ( آنندراج ). نوعی پارچه که از کتان سازندبدین معنی که ساقه های کتان را در آب می خیسانند و ازآن رشته های سفید حاصل می کنند و آنها را بافته پارچه های کتان بدست می آورند. ( فرهنگ فارسی معین ) : و از بصره نعلین خیزد و فوطه های نیک و جامه های کتان. ( حدود العالم ). و جامه ایشان ( صقلابیان ) بیشتر کتان است. ( حدود العالم ).