ویرانه
معنی کلمه ویرانه در لغت نامه دهخدا

ویرانه

معنی کلمه ویرانه در لغت نامه دهخدا

ویرانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص ، اِ ) جای خراب. ویران. خراب. خرابه. غیرمسکون :
که این خان ویرانه آباد کرد
که چرخش نه بی بوم و بنیاد کرد.( شاهنامه ، ملحقات ص 13 بیت 258 ).گنج تو را فقر تو ویرانه بس
شمع تو را ظل تو پروانه بس.نظامی.زهد غریب است به میخانه در
گنج عزیز است به ویرانه در.نظامی.غافلی ناگه به ویران گنج یافت
سوی هر ویرانه زآن پس می شتافت.مولوی.حافظا خلد برین خانه موروث من است
اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم ؟حافظ.بلبل به باغ و جغد به ویرانه تاخته
هرکس بقدر همت خود خانه ساخته.هلال جغتایی ( از مجله یغما دوره 7 ص 378 ).سیلاب گرفت گرد ویرانه عمر
وآغاز پُری نهاد پیمانه عمر.؟- ویرانه بوم ؛ سرزمین ویران :
به کم مدت آن مرز ویرانه بوم
به فر وی آبادتر شد ز روم.نظامی.- ویرانه رنگ ؛ خراب گونه :
که امشب در این کاخ ویرانه رنگ
به امّید مالی گرفتم درنگ.نظامی.- ویرانه شدن ؛ خراب شدن :
مسکن شهری ز تو ویرانه شد
خرمن دهقان ز تو بی دانه شد.نظامی.- ویرانه گیتی ؛ سرزمین و دنیای خراب :
زچین و ز سقلاب وز هند و روم
ز ویرانه گیتی و آباد بوم.فردوسی.- ویرانه نشین ؛ خرابه نشین. ساکن ویرانه :
کلبه فقر هم اسباب تجمل دارد
بوریا مسند ویرانه نشین میباشد.کلیم ( از آنندراج ).
ویرانه. [ ن ِ ]( اِخ ) دهی است جزء دهستان جمعآبرود بخش حومه شهرستان دماوند در 36 کیلومتری جنوب خاوری دماوند و 14 هزارگزی کیلان. راه فرعی دارد. سکنه آن 280 تن و آب آن از قنات و فاضلاب رودخانه سرخده و محصول آن غلات ، بنشن ، مختصر قیسی و شغل اهالی زراعت است. مزرعه خاک تپه جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
ویرانه.[ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه ویرانه در فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) خرابه .

معنی کلمه ویرانه در فرهنگ عمید

جای خراب و ویران.

معنی کلمه ویرانه در فرهنگ فارسی

جای خراب وویران، بیرانه هم گفته شده است
(اسم ) جای خراب محل ویران مقابل آباد آبادی : (( حافظا . خلد برین خان. موروث من است اندرین منزل ویرانه نشیمن چکنم . ) ) ( حافظ )

معنی کلمه ویرانه در دانشنامه عمومی

ویرانه ها یا خرابه ها ( در ادبیات فارسی:اطلال و حطام ) بازمانده ساختمان های بشری اند که طی حوادث و رویداها جنگ یا مهاجرت سکنه تبدیل به ویرانه و محل نامسکون شده اند.
ویرانه های برجای مانده از تمدن ها و شهرهای بزرگ یک منطقه تاریخی است و ممکن است مورد کاوش های باستان شناسی قرار گیرد.
ویرانه (فیلم ۱۹۸۴). ویرانه ( به هندی: Khandhar ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۴ و به کارگردانی مرینال سن است. در این فیلم بازیگرانی همچون شبانه اعظمی، نصیرالدین شاه، سریلا ماجمودار، پانکاج کاپور، آنو کاپور ایفای نقش کرده اند.
ویرانه (فیلم ۱۹۸۸). ویرانه ( به هندی: Veerana ) یا مکان متروکه ( به انگلیسی: Deserted place ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۸۸ و به کارگردانی برادران رمزی است. در این فیلم بازیگرانی همچون جاسمین، همانت بیرجی، کولبوشان کارباندا، ساتیش شاه، گلشن گروور، لیلا میشارا و وایشناوی ماهنات ایفای نقش کرده اند.
ویرانه (فیلم ۲۰۱۵). ویرانه ( انگلیسی: Tumbledown ) فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جیسون سودیکیس اشاره کرد.
معنی کلمه ویرانه در فرهنگ معین

معنی کلمه ویرانه در ویکی واژه

rovine
macerie
خرابه.

جملاتی از کاربرد کلمه ویرانه

کوف آمد پیش چون دیوانه‌ای گفت من بگزیده‌ام ویرانه‌ای
می‌دهد زیب عمارت از خرابی خانه‌ام آب در آیینه دارد سیل در ویرانه‌ام
درین گلشن من بیدل به بوی یار می‌گردم پی گنجی درین ویرانه همچون مار می‌گردم
تا گریزد طرب از کلبه ویرانه ما، آسمان سنگ غم افکنده به پیمانه ما
لشکر بیگانه ای این ملک را در کار نیست آمد و رفت نفس ویرانه ما را بس است
در قبرستان این روستا سنگ های قبری است که مربوط به دوران کهن میشود. در حدود ۴۰ سال پیش در محله قلعه این روستا در زیر دیواری که فرو ریخت شیری سنگی پیدا شد که به دلیل نا آگاهی شکسته و در سال های بعد کلأ ناپدید شد. در نزدیکی این روستا قلعه ای کهن به اسم قلی جان نزدیک به محل زراعت این روستا واقع شده است که اکنون ویرانه است و قلعه ای دیگر که ثبت در آثار تاریخی کشور نیز نشده است واقع شده است به اسم قلعه میر آباد که بسیار قدمت دار است.
ویرانه‌های آن شهر باستانی در منطقه گیلیاد در شمال غربی کشور اردن قرار گرفته‌است.
یاران وفا را بین اخوان صفا را بین در رقص که بازآمد آن گنج به ویرانه
گویند که گنجی هست اندر دل هر سرمست از بهر چنین گنجی ویرانه توئی یا ما
خاطری دارم ز گنج خسروان معمورتر می کند بی خانمان ویرانه من خلق را
من که ویرانه گنج لب یاقوت تو باشم، شادمانم که سر منت تعمیر ندارم
دل دیوانه ام را گنج در ویرانه افتادست گدایی عشق بازی با جمال پادشه دارد