پوستی

معنی کلمه پوستی در لغت نامه دهخدا

پوستی. ( ص نسبی ) منسوب به پوست. از پوست. جلدی. قشری.
- کاغذ پوستی یا کاغذ پوست آهو ؛ کاغذی از پوست تنک کرده . قسمی کاغذ شفاف و محکم و شکننده.
- کلاه پوستی ؛کلاه از پوست بره و بیشتر برنگ سیاه. مقابل کلاه ماهوتی یا مقوائی.
|| پوست فروش. || آنکه پوست کوکنار خورد و این در هند و در ایران قدیماً معمول بوده است. || مرد کاهل و سست. تریاکی.

معنی کلمه پوستی در فرهنگ معین

(ص نسب . ) ۱ - منسوب به پوست ، جلدی ، قشری . ۲ - تنبل ، کاهل .

معنی کلمه پوستی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به پوست .۱- جلدی قشری . یا کلاه پوستی . کلاهی که از پوست بره و بیشتر برنگ سیاه سازند. یا کاغذ پوستی . کاغذی که از پوست نازک ( مانند پوست آهو ) سازند قسمی کاغذ شفاف و محکم و شکننده . ۲- پوست فروش .۳- آنکه پوست کوکنار خورد ( در هند و ایران معمول بوده ). ۴- تریاکیافیونی.۵- تنیلکاهل و سست .

معنی کلمه پوستی در فرهنگستان زبان و ادب

{percutaneous} [علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو ازطریق پوست به بدن رسانده می شود

جملاتی از کاربرد کلمه پوستی

پیش صرصر چراغ چه افروزم پوستین پیش شیر چون دوزم
چرا خود دوستی زان پوستی تو وگرنه پای تا سر دوستی تو
پوستینم کنی همی دانم کان چنان و چنین چه می خاید
پیش کسی که کرد مرا عیب پوستین سرمای صبح دید و زمن عذرها بخواست
سالار دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی بر او مزید کرد و درمی چند.
پهلو به آفتاب زند پوستین من دارند آرزوی من پیر تا جوان
اصل کلی: در مورد انسان، حضور طولانی در مقابل تابش فرابنفش، می‌تواند احتمال ابتلاء به آسیب‌های حاد و مزمن پوستی، بینایی و حتی تخریب کل سیستم ایمنی بدن را به دنبال داشته باشد.
به سلیمان نگر که از سرِ داد پوستین امل به گازر داد
این ناراحتی‌های پوستی ناشی از پوشک نیست بلکه ناشی از روش استفاده از آن و موادی است که در آن انبار می‌شود (مدفوع و …) البته گفته شده که مواد سازندهٔ پوشک هم تأثیر دارند اما شواهد کمی برای این مطلب وجود دارد.
گو بدر بر تن نکو رفتار پوستین گرگ و پیرهن کفتار
پوستینی دید مرد نیک بخت دست خود بر پوستین بگشاد سخت
در منابعی همچون سری وارکرفت، ارباب حلقه ها و ویچر الف‌ها موجوداتی بلند قامت و لاغر اندام با پوستی ظریف و صورتی رنگ تمثیل شده اند که عمری طولانی دارند و خیلی وقت ها نامیرا هستند.الف ها معمولا جادو هایی نیز بلد هستند
از کوک باید چپر وزپوستین بره سپر ناوک سرمای قومی کآن بتنها میرسد
دو تن شاعر دیگر یکی به نام جوزه بازیلیودا گاما (۱۷۹۵-۱۷۱۴) و جوزه دسانتاریتا دورااو (۱۷۸۴-؟۱۷۲۰) یک منظومه رزمی نوشت. بازیلیو نویسنده‌ای از اوروگوئه که به میسیون مذهبی ژوزئیت‌ها حمله کرد، سانتاریا نویسنده و شاعر شعری جالب سرود این منظومه مقداری مایه سرخ‌پوستی و توضیحاتی از آداب و رسوم آنان را دربر داشت.