کبوس. [ ک َ / ک ُ ] ( ص ) کج و ناراست باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). کژ و ناراست را گویند. ( آنندراج ). کژ باشد. ( از فرهنگ اسدی ) : بجز بر آن صنم عاشقی فسوس آید که جز بر آن رخ او عاشقی کبوس آید.دقیقی.در فرهنگ جهانگیری کلمه بصورت کِیوس آمده است به همین معنی و صورت متن را هم ندارد.
معنی کلمه کبوس در فرهنگ معین
(کَ ) (ص . ) ناراست ، کج .
معنی کلمه کبوس در فرهنگ عمید
کج، ناراست، خمیده.
معنی کلمه کبوس در فرهنگ فارسی
( صفت ) کج نار است .
معنی کلمه کبوس در دانشنامه عمومی
کبوس (دهانه). کبوس یک دهانه برخوردی در ماه است. این دهانه ۲ دهانه اقماری دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه کبوس
ور سدره منتهای بلندی نبخشدش شاید به خاکبوسی آن آستان رسد
یکبوسه ازو بخواستم گفت بس دل که درو بسی خرد نیست
از خاک رهروی که کمر بسته می دمد چون نی به خاکبوس شکر زود می رسد
تا پی بوسه به خاک آستانش لب نهند پشت گردون زیر پای خاکبوسانش خم است
2- کَبوس : کبوس یا کبوث یا کبوت یا همان کبود
اکبوسوگو ۳٬۱۲۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.
بستم به خاکبوس درش رشته امید بر کاخ عرش می فکند همتم کمند
عمرها در یاد آنگیسو به خود پیچیدهایم گر همه ازپیکرما سایه بالد مشکبوست
عید فرخ باد سال و ماه شاهنشاه را خسروانش خاکبوس و دشمنانش خاکسار
با اینهمه تلخی نتوان ساخت که آخر یکبوسه زان لب چون قند توان داشت
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
بهر یکبوسه که جان داده ام آنرا ببها اینهمه ناخوشی انصاف بده هم خوش نیست