پنج پا

معنی کلمه پنج پا در لغت نامه دهخدا

پنج پا. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) خرچنگ را گویند و آن جانوری است که در آب و در خشکی هر دو میباشد و به عربی سرطان خوانند. ( برهان قاطع ). جانور آبی که به فارسی خرچنگ و به عربی سرطان گویند. ( غیاث اللغات ). پنج پایک. پنج پایه :
جوقی لئیم و یک دو سه کژسیر، کوژسار
چون پنج پای آبی و چون چارپای خاک.خاقانی.|| ( اِخ ) برج چهارم از دوازده برج فلکی. ( برهان قاطع ). برج سرطان.

معنی کلمه پنج پا در فرهنگ معین

(پَ ) (اِمر. ) ۱ - خرچنگ . ۲ - برج چهارم از دوازده برج فلکی ، برج سرطان .

معنی کلمه پنج پا در فرهنگ عمید

= خرچنگ

معنی کلمه پنج پا در فرهنگ فارسی

۱- خرچنگ . ۲- ( اسم ) برج چهار از دوازده برج فلکی برج سرطان .

معنی کلمه پنج پا در ویکی واژه

خرچنگ.
برج چهارم از دوازده برج فلکی، برج سرطان.

جملاتی از کاربرد کلمه پنج پا

باز خرچنگ در غدیر و بحار هست با پنج پای کژ رفتار
هر پنج پایدار که از تُست سربلند مشکن به دست خویش که آن هم شکست تست
پنج پایک گفت: با دشمن غالب توانا جزبمکر دست نتوان یافت، و فلان جای یکی راسوست؛ یکی ماهی چند بگیر و بکش و پیش سوراخ راسو تا جایگاه مار می‌افگن، تا راسو یگان یگان می‌خورد، چون بمار رسید ترا از جور او باز رهاند. غوک بدین حیلت مار را هلاک کرد. روزی چند بران گذشت. راسو را عادت باز خواست، که خوکردگی بتر از عاشقی است. بار دیگر هم بطلب ماهی بر آن سمت می‌رفت، ماهی نیافت، غوک را با بچگان جمله بخورد.
جوقی لئیم یک دو سه کژ سیر و کوژ سار چون پنج پای آبی و چون چار پای خاک
آنکه دزدی کند ازین گفتار پنج پایست زشت و کژ رفتار
گرشاسپ اما از آن دژ گریخت و به یزد بازگشت و در آنجا از احمد سنجر (همسر گرشاسپ خواهر احمد بود) درخواست حفاظت کرد. گرشاسپ از احمد خواست تا به قلمروهای محمود دوم سلجوقی در ایران مرکزی حمله کند و اطلاعاتی در مورد نحوه لشکرکشی به ایران مرکزی و راه‌های مبارزه با محمود دوم به او داد. احمد پذیرفت و در سال ۱۱۱۹ با لشکری به سمت غرب پیشروی کرد و در آنجا به همراه پنج پادشاه محلی محمود دوم را در ساوه شکست داد.