پهی
معنی کلمه پهی در فرهنگ معین
معنی کلمه پهی در فرهنگ عمید
۲. خرزَهره.
معنی کلمه پهی در فرهنگ فارسی
خرزهره پهنور
معنی کلمه پهی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پهی
گر ز باران ابر آزاری سپهی را کند سپر داری
سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی
جز خون و مال خسرو دین را سپهر دون یک سهم در کمان سپهی در کمین نداشت
چنین گفت اسپهید نامدار سپه باشد از لطف شه شاد خوار
سپهید مقا پیش با افسران بفرمود مردان و نام آوران
سپهید ببوسید روی زمین باقبال شه گفت بس آفرین
پی تسخیر دل اهل دل از عقرب زلف سپهی کافر و جرّار نداری داری
بر ین صفت سپهی خصمبند و قلعهگشای مبارزافکن و دشمنربای و شیر شکر
ز بهر او سپهی بر حصار جمع شدند همه سپهر تن و کوه صبر و خاره جگر
از دشت تازیان سپهی جانگداز، کرد جنبش بهسوی بنگه ایران باستان