پهی

معنی کلمه پهی در لغت نامه دهخدا

پهی. [ پ َ ] ( اِ ) خرزهره. ( برهان ). || پهنور. ( آنندراج ). حنظل و آن را خربزه تلخ هم میگویند. ( برهان ). دفلی. || در زبان شیرخوارگان : خوب. بَهی.

معنی کلمه پهی در فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) خربزة تلخ ، حنظل .

معنی کلمه پهی در فرهنگ عمید

۱. = حنظل
۲. خرزَهره.

معنی کلمه پهی در فرهنگ فارسی

۱-خر زهره.۲-خربز. تلخ حنظل پهنور.
خرزهره پهنور

معنی کلمه پهی در ویکی واژه

خربزة تلخ، حنظل.

جملاتی از کاربرد کلمه پهی

گر ز باران ابر آزاری سپهی را کند سپر داری
سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی
جز خون و مال خسرو دین را سپهر دون یک سهم در کمان سپهی در کمین نداشت
چنین گفت اسپهید نامدار سپه باشد از لطف شه شاد خوار
سپهید مقا پیش با افسران بفرمود مردان و نام آوران
سپهید ببوسید روی زمین باقبال شه گفت بس آفرین
پی تسخیر دل اهل دل از عقرب زلف سپهی کافر و جرّار نداری داری
بر ین صفت سپهی خصم‌بند و قلعه‌گشای مبارزافکن و دشمن‌ربای و شیر شکر
ز بهر او سپهی بر حصار جمع شدند همه سپهر تن و کوه‌ صبر و خاره‌ جگر
از دشت تازیان سپهی جانگداز، کرد جنبش به‌سوی بنگه ایران باستان