ویست

ویست

معنی کلمه ویست در لغت نامه دهخدا

ویست. ( اِ ) قسمی بازی با ورق. ( فرهنگ فارسی معین ).
ویست. ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان پشتکوه شهرستان گلپایگان با 3023 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه ویست در فرهنگ معین

[ انگ . ] (اِ. ) قسمی بازی با ورق .

معنی کلمه ویست در فرهنگ فارسی

قصبه ای از دهستان پشتکوه شهرستان گلپایگان . در ۱۸ کیلومتری جنوب باختر گلپایگان . کوهستانی سردسیر ۳٠۳۲ تن سکنه دارد . محصولش غلات پنبه لبنیات است .
(اسم ) قسمی بازی باورق .
قصبه ایست از دهستان پشتکوه شهرستان گلپایگان با ۳٠۳۲ تن سکنه .

معنی کلمه ویست در دانشنامه عمومی

ویست شهری در شهرستان خوانسار، استان اصفهان، ایران است. ویست در ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ براساس مصوبه هیات وزیران از روستا به شهر تبدیل شد. در تاریخ ۹ شهریور ماه ۱۴۰۰ شهرداری شهر ویست توسط استاندار اصفهان افتتاح شد. ویست دارای 2500 نفر سکنه است، در واقع   اگر شهرهای گلپایگان و خوانسار را در زوایای یک مثلث متساوی الاضلاع قرار دهیم زاویه سوم این مثلث به طرف جنوب گلپایگان و غرب خوانسار دقیقاً روی ویست قرار دارد. این شهر مرکز پنج روستای نه چندان کوچک است. ویست در 20کیلومتری غربی شهرستان خوانسار در دل پیشکوه های زاگرس قرار دارد.
ویست، که شکل صحیح آن برابر تلفظ مردم محلی «ویس» است در واقع نامی است که تاریخچه آن با ورود آریایی ها به فلات ایران پیوند دارد. در تشکیلات اجتماعی آریایی ها کوچکترین واحد اجتماعی خانواده بود که «نمانه» خوانده می شد و از تجمیع چنید خانواده یکجانشین یک ویس یا روستا تشکیل می شد و از تجمیع چند روستا یک مجموعه بزرگتر به نام زنتو درست می شد که برابر با شهرستان بود و چندین شهرستان در کنار هم یک «دهیوک» را تشکیل می دادند که برابر با کشور بود و دهیوکس یا همان دیااکو در دوران مادها نخستین رئییس کشور بود. مردم ویست به زبان فارسی با گویش روان صحبت می کنند. جالب آن است که تمامی روستاهای اطراف آن با ویست از نظر لهجه و گویش هیچ وجه اشتراکی ندارند حتی با آن که هر کدام با فاصله ی 5 کیلومتری قرار دارند. روستاهایی از قبیل  ارجنک و کهرت و خشکرود ترکمن هایی هستند که در دوران شاه عباس صفوی در حاشیه لرستان سکنی داده شدند و زبان روستاهای حسن آباد و حاجی آباد لری ( لری ملکی ) است و تاثیر همسایگی زبان های ترک و لرهای بختیاری حتی با فاصله کم به زبان مردم ویست هیچ تاثیری نداشته است.
آب و هوای مطبوع در ویست
شهر ویست به دلیل داشتن چندین مزرعه دارای دشت هایی است که در تمام فصول سال زیبائی خاص و منحصر به فرد خود را دارد. مزارع لاسُمان، بادام ، جومزه و پیکریان از جمله مزارعی است که در میان انبوهی از درختان بادام و صیفی جات محصور شده است؛ اگر چه در  کنار این مزارع انبوه باغ انگور های مرغوب نیز به وفور به چشم می خورد، در فصل بهار شکوفه های انگور عطری دل انگیز دارند که استشمام آن لحظاتی رویایی را به شما هدیه می دهد.
اگر چه در فصل بهار ویست میزبان مردمی است که خود را به دشت ها و دامنه کوه  می رسانند تا گیاهان کوهی و داروئی مانند آویشن، ریواس، قارچ کوهی و سایر گیاهان خودرو را از دامن طبیعت بچینند و این چینش لذت عجیبی دارد که تجربه آن بدون شک خالی از لطف نیست.

جملاتی از کاربرد کلمه ویست

ابراهیم فرزند حبیب‌الله خان قوام‌الملک از خاندان قوام شیرازی بود. این خاندان حدود دویست سال کلانتر و حاکم فارس بودند و تقریباً حکومتی مستقل در جنوب ایران داشتند. بیست ساله بود که پدرش در راه بازگشت به شیراز در اثر سقوط از اسب کشته شد. سپس لقب قوام‌الملک به وی به ارث رسید و ابراهیم خان به عنوان والی فارس منصوب شد. در این دوران پلیس جنوب به رهبری پرسی سایکس نیز سازماندهی شد.
از سایه می گریزم در فکر جستجویت تنهارویست کارم ای آفتاب بی تو
آنک در خوابش همی‌جویی ویست چشم بگشا کان مه نیکو پیست
ترا این گفت کلّی راز گویست شب و روزت از او این گفتگویست
سرو دلجویست یا شمشاد یا بالاست آن راست گویم هرچه من گویم از ان بالاست آن
کفر و ایمان از نشان زلف و رخسار ویست زان نشان روز و شب در کفر و در ایمان بماند
اقبال سوی پشت چو فردا همه رویست چونان که چو دی رنج همه روی قفا کرد
جسم و جان هرچه هست آن ویست ملک الملک و مالک دو سراست
گفتی: دم اوست مرده رازیست، آن زان ویست، زان تو چیست؟!
استرندکویست ۰٫۶۷ کیلومترمربع مساحت و ۶۹ نفر جمعیت دارد و ۳۲۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
اسپ زیرکسار زان نیکو پیست کو همی‌داند که فارس بر ویست
بپرسید از آن پهلوان سترگ بگفتند گاویست آبی بزرگ
«چهار کارگر، خودسوزی کردند، تنها برای [نگرفتن دستمزدشان یعنی] یک میلیون و دویست هزار تومان! لعنت به این زندگی!» (بخشی از گفتار اعتراضی اسماعیل بخشی در اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان)