کراسی

معنی کلمه کراسی در لغت نامه دهخدا

کراسی.[ ک َ / ک َ سی ی ] ( ع اِ ) ج ِ کُرسی . ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کرسی شود.

معنی کلمه کراسی در فرهنگ معین

(کَ یّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ کرسی .

معنی کلمه کراسی در فرهنگ عمید

=کرسی۱

معنی کلمه کراسی در فرهنگ فارسی

جمع : کرسی

معنی کلمه کراسی در ویکی واژه

جِ کرسی.

جملاتی از کاربرد کلمه کراسی

او عاقبت در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۹ در سن ۶۸ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت. ساخاروف به عنوان قهرمان دموکراسی و حقوق بشر در شوروی شناخته می‌شود.
إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ ای عند النّار جلوس یعذّبون المؤمنین. قال مجاهد: کانوا قعودا علی الکراسیّ عند الاخدود.
یاللعجب جماعت دیموکراسیان ننهاده فرق مصدر واسم وادات را
قوه مجریه در سطح فدرال (کشوری) توسط دولت فدرال ملی تشکیل می‌شود که اعضای آن صدراعظم فدرال به عنوان رئیس دولت و وزرای فدرال هستند. تمام وزارتخانه‌های فدرال یک دفتر در برلین و یک دفتر در شهر فدرال بن دارند. برخی از آنها دفتر اصلی خود را اغلب در بن دارند. در ۱۳ سطح ایالتی (از ۱۶ ایالت) نخست وزیران، در ایالت‌های هامبورگ و برمن رؤسای مجلس سنا، و در ایالت برلین، شهردار حاکم، ریاست قوه مجریه را بر عهده دارد. ایالت‌های فدرال نیز دموکراسی پارلمانی هستند و رؤسای دولت آن‌ها توسط پارلمان ایالتی انتخاب می‌شوند. اداره‌های فدرال (کشور) و ایالتی (استان) هر کدام توسط وزرای مربوطه اداره می‌شوند.
در ۲۵ ژوئن تجمع معترضان تایلندی در «بنای دموکراسی» واقع در مرکز تاریخی شهر بانکوک آغاز شد.