پیداکردن

معنی کلمه پیداکردن در لغت نامه دهخدا

پیدا کردن. [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اظهار کردن. نمایاندن. عرض. عرض کردن. افصاح. آشکار کردن. ظاهر ساختن. واضح کردن. روشن کردن. هویدا کردن. صَدع. ( منتهی الارب ). ابراز. تجلیة. ( مجمل اللغة ). نُحلة. نِحلة. توضیح. ( منتهی الارب ).ایضاح. کشف. اجلاء. ابداء. بوح. اِشرار. ( منتهی الارب ). پدیدار کردن. پدید کردن. پدید آوردن :
ز کار و نشان سپهر بلند
همه کرد پیدا چه و چون و چند.فردوسی.بر او بر شمار سپهر بلند
همه کردپیدا چه و چون و چند.فردوسی.یکی شاخ پیدا کن از تخم من
چو خورشید تابنده بر انجمن.فردوسی.شه کابل آمد دو رخساره زرد
بلشکر مرآن راز پیدا نکرد.فردوسی.بپرسید و گفتش که از آرزوی
چه پیش است پیدا کن ای نیکخوی.فردوسی.که بر شاه پیدا کند کار ما
بگوید بدو رنج و تیمار ما.فردوسی.توانائی خویش پیدا کنم
چو فرمان دهد دیده بینا کنم.فردوسی.بزخم اندرون تیغ شه ریز ریز
چه زخمی که پیدا کند رستخیز.فردوسی.بدو گفت رستم که شد تیره روز
چو پیدا کند تیغ گیتی فروز.فردوسی.بگویم ترا آنچه درخواستی
بگفتار پیدا کنم راستی.فردوسی.به اسکندر آن نامور شاه گفت
که پیدا کن اکنون نهان در نهفت.فردوسی.کس این رازپیدا نیارست کرد
بماندند با درد و رخساره زرد.فردوسی.چو پیدا کنم بر تو اندوه و رنج
بدانی که از رنج ما خواست گنج.فردوسی.بر او کرده پیدانشان سپهر
ز کیوان و بهرام و ناهید و مهر.فردوسی.چو خفتان و چون درع و برگستوان
همه کرد پیدا بروشن روان.فردوسی.بپرسی ازین هفت انباز خویش
مگر بر تو پیدا کند راز خویش.فردوسی.ور همی آتش فروزد در دل من گو فروز
شمع را چون برفروزی فایدت پیدا کند.منوچهری.و بحرمین خطبه او را همی کردند. ( یعقوب لیث را ) هفت سال و از دیگر جایها اندر اسلام همه طاعت و فرمان وی پیدا همی کردند. ( تاریخ سیستان ). و پیدا کردند شعار امیر با جعفر و خطبه بر او کردند. ( تاریخ سیستان ). آمدن عمروبن الهیثم بسیستان متنکر. و عمل خویش پیدا نکرد... چون بدر مسجد آدینه برسیدند عمروبن الهیثم منشور و عهد خویش عرضه کرد. ( تاریخ سیستان ). حسین بن علی بسیستان اندر آمد و عهد خویش نهان کرد چند روز، باز پیدا کرد. ( تاریخ سیستان ). نزدیک محمدبن واصل شد و پیدا کرد خلاف خویش بر یعقوب. ( تاریخ سیستان ). احمدبن عبداﷲ الخجستانی خلاف پیدا کرد و نشابور حصار گرفت. ( تاریخ سیستان ). باز طاهر و یعقوب حفض بن عمرالفرار را سوی عمرو فرستادند بعذر پیدا کردن اندر نفرستادن مال. ( تاریخ سیستان ). و حجت خویش زی خاص و عام پیدا همی کرد حرب کردن را با او. ( تاریخ سیستان ). و گفت چون قائد بادی پیدا کند او را باز باید داشت. گفتم به از این باید. ( تاریخ بیهقی ). و نسختهابرداشتند از منشور و نامه و القاب پیدا کردند تا این سلطان بزرگ را بدان خوانند. ( تاریخ بیهقی ).

معنی کلمه پیداکردن در فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) ۱ - آشکار کردن . ۲ - یافتن ، جستن .

معنی کلمه پیداکردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- ظاهر کردن واضح کردن آشکار ساختنهویدا کردن جلوه گر ساختن اظهار ابانه : و پیدا کرد که چگونه است آن نفس را . ۲- شرح دادن بیان کردن : و پیدا کردیم اندر وی صفت زمین . ۳- ممیز ساختن ممتاز کردن مشخص کردن . ۴- یافتن ( گشمده را ) مقابل گم کردن : اگر زن آبستن در کوچه سنجاق پیدا بکند بچه اش دختر میشود و اگر سوزن پیدا بکند پسر میشود. . یا بچه پیدا کردن . بچه ای بوجود آوردن . یا بر کسی پیدا کردن ( پیدا ناکردن ) . بروی او آوردن ( نیاوردن ) : و شنیدی حال خاقانی که چونست ولی بر خویشتن پیدا نکردی . ( خاقانی ) یا پیدا شدن خود را . خود را نشان دادن خود را آشکار کردن : پس سوگند داد که اگر مسلمانی درین جمع هست بحرمت محمد بن عبد الله که خود را پیدا کند.

معنی کلمه پیداکردن در ویکی واژه

بدست آوردن آنچه یا گم شده، یا پنهان بوده، یا مورد نیاز است. یافتن، جستن، آشکار کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه پیداکردن

راه‌آهن حجاز تأثیر قابل‌توجهی در شهر شدن و اهمیت پیداکردن امان داشت. تا قبل از احداث خط آهن حجاز، امان در حد و اندازه یک روستا بود.
مشکل اصلی، تأثیر داده‌های پرت (که با مدل انتخابی برازش یا مطابقت ندارند) بر تنظیمی است که حداقل مربعات نام دارد (روش تحلیل عددی در چهارچوب بهینه‌سازی ریاضی که با توجه به مجموعه‌ای از جفت‌های ‌ منظم شامل متغیر مستقل، متغیر وابسته و گروهی از توابع، سعی در پیداکردن تابع پیوسته دارد).
چند روزی‌شد به هستی ریشه پیداکردنت می‌توان‌ کند از زمین‌ کاین ‌نخل ‌پر دیرینه نیست
جیب نازی می‌درد صبح بهار جلوه‌ای مژده ای آیینه رنگ رفته پیداکردنی‌ست
او گروهی را سرپرستی کرد که در سال ۱۵۳۵ میلادی از هاوانا راه افتاده و تا فلوریدا پیشروی کردند. هدف آنها پیداکردن دارایی بود و این آماج آنان را تا رود میسیسیپی در جنوب خاوری ایالات متحده کنونی پیش‌راند. همچنین او در جستجوی یافتن راهی به چین از سوی آمریکا بود.