ودیعه
معنی کلمه ودیعه در فرهنگ عمید
۲. (حقوق ) مالی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده.
معنی کلمه ودیعه در فرهنگ فارسی
( اسم ) مالی که بعنوان امانت نزد کسی گذارند سپرده . جمع : ودایع ( ودائع ) .
معنی کلمه ودیعه در دانشنامه اسلامی
ودیعه بر وزن فعلیه به معنی مفعوله مالی که نزد غیر گذارند تا آن را حفظ نماید. جمع ودیعه، ودائع می باشد.
معنای اصطلاحی ودیعه
و در اصطلاح فقهاء ودیعه نایب گرفتن برای حفظ (اموال) می باشد.و به عبارت دیگر «الودیعة الاستنابة فی الحفظ». و به بیان روشن تر ودیعه این است که شخص چیزی را به امانت نزد غیر گذارد و از وی بخواهد که آن را حفظ نماید.و در کتاب مغنی المحتاج آورد: «فحقیقتها شرعا توکیل فی حفظ مملوک أو محترم مختص علی وجه مخصوص»؛ یعنی ودیعه توکیل غیر است بر مجرد حفظ.آیا ودیعه عقد است یا اذن مجرد، بین فقهاء مورد اختلاف می باشد
ریشه کلمه ودیعه
و نیز اهل لغت و فقهاء در ریشه و اصل این کلمه اختلاف کرده اند.برخی آن را مأخوذ از «یدع» به معنی ترک و برخی دیگر از «ودع یدع» به معنی سکون و استقرار دانسته اند چون ودیعه نزد مستودع رها و ترک شده و استقرار و سکون می یابد.و بعضی نیز آن را از «دعه» به معنی راحت و آسایش دانسته اند بدین لحاظ که گویی ودیعه نزد مستودع در راحت می باشد چون مورد استعمال و دستخوش تبدیل نمی شود. بالجمله از کتب لغت و فقه استفاده می شود که «ایداع» به معنی ودیعه نهادن چیزی و نیز به معنی پذیرفتن ودیعه آمده است لیکن معنی اول اشهر است.و «استیداع» دادن چیزی به کسی به عنوان ودیعه است. و «مودع» به کسر دال عبارت است از مالک و یا ودیعه دهنده. و «مستودع» یا «مودع» به فتح دال گیرنده ودیعه را گویند.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: ودیعه، عقد ودیعه، احکام امانت
ودیعه عقدی است میان دو طرف مبنی بر این که یکی از آن دو، مالی را به دیگری بسپارد تا برای وی نگهداری کند. به صاحب مال، امانت گذار و به کسی که آن را قبول می کند، امانت دار گفته می شود. بر امانت دار واجب است در حفظ امانت بکوشد و آن را در جای مناسبی نگه دارد به گونه ای که در نظر عرف، در نگهداری امانت کوتاهی نکرده باشد وگرنه در صورت تلف، ضامن است.
عقد ودیعه در صورتی صحیح است که دو طرف آن بالغ و عاقل باشند. این عقد از سوی هر دو طرف قابل فسخ است یعنی هر لحظه که امانت دار بخواهد، می تواند امانت را به صاحبش بازگرداند؛ چنان که امانت گذار نیز هر وقت بخواهد، می تواند امانتش را پس بگیرد.
1) سپردن اموال به همسایه هنگام سفر مصداق ودیعه می باشد، اگر چه عنوان عقد ودیعه را ذکر نکنند.
2) نگاهداری اسلحه و موبایل و... که در نگهبانی بعضی ادارات تحویل می شود.
3) نگاهداری کفش ها در مساجد.
4) بعضی ادارات جهت نگاه داری وسایل، صندوق امانات تدارک دیده اند و موارد دیگر که مصداق ودیعه هستند و احکام ودیعه بر آن بار می شود.
1) حفاظت از مال امانتی؛ به همان صورتی که مقرر شده است. در غیر این صورت، طبق متعارف باید عمل کند والا ضامن است.
[ویکی فقه] ودیعه (فقه). ودیعه نایب گرفتن برای حفظ اموال می باشد.
ودیعه بر وزن فعلیه به معنی مفعوله مالی که نزد غیر گذارند تا آن را حفظ نماید. جمع ودیعه، ودائع می باشد.
تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۹۶.
و در اصطلاح فقهاء ودیعه نایب گرفتن برای حفظ (اموال) می باشد.و به عبارت دیگر «الودیعة الاستنابة فی الحفظ».
تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۹۶.
و نیز اهل لغت و فقهاء در ریشه و اصل این کلمه اختلاف کرده اند.برخی آن را مأخوذ از «یدع» به معنی ترک و برخی دیگر از «ودع یدع» به معنی سکون و استقرار دانسته اند چون ودیعه نزد مستودع رها و ترک شده و استقرار و سکون می یابد.و بعضی نیز آن را از «دعه» به معنی راحت و آسایش دانسته اند بدین لحاظ که گویی ودیعه نزد مستودع در راحت می باشد چون مورد استعمال و دستخوش تبدیل نمی شود.
المغنی (ابن قدامه)، ج۶، ص۴۳۶.
...
معنی کلمه ودیعه در ویکی واژه
نگاه کنید ودیعت.
جملاتی از کاربرد کلمه ودیعه
از میان ۳۰ هزار لوح هخامنشی که به مؤسسه شرقشناسی شیکاگو به ودیعه سپرده شده، در سال ۱۳۲۷ تعداد ۱۷۹ لوح، در سال ۱۳۵۰ تعداد ۳۷ هزار لوح و در سال ۱۳۸۳ هم تعداد ۳۰۰ لوح دیگر به موزه ملی ایران ارسال شد. در دولت حسن روحانی بیش از ۱۷۰۰ لوح و در زمان دولت سید ابراهیم رئیسی هم بیش ۳۵۰۰ لوح از این مجموعه به ایران بازگردانده شد.
بودیم گر ودیعهها بر «بانک» حبس کی گشتمی برابر «بانک»
ودیعه هستی است این داری ار هوش کجا آدم کند ایندم فراموش
در طره ودیعه های نافه در جیب خزانه های اکسیر
ودیعه های دعا و ثنای من چندان که حصر آن متعذّر بود ز بسیاری
در پایان کتاب ودیعه، آخر قسمت سوّم مشخص شدهاست.
منطقهٔ الوریعة با پوششی از درختان جنگلی، درههای عمیق با آبشارها و چشمههای جوشان، عوارض طبیعی دلانگیز، صخرههای مرتفع، چشمه آبهای معدنی، پوشش گیاهی انبوه، پرندگان و جانوران وحشی از پدیدههایی است که خالق هستی در این منطقه به ودیعه گذاشتهاست.
بر این ودیعه که بخشدت آسمان کبود مبند دل که شبی این ودیعه برباید
خداوند قومی را که دنیا نزدشان ودیعه بود، بیامرزد، ودیعه ای که به صاحبانش بازپسش دهند و سپس سبکبار براه افتند.
کاینسان ودیعه را پار هشتی تو در فلان شب نزد فلانه خاتون در کیسه فلانه
مظهر حق اصل دین معین شریعه آنکه ز حکمش بود برسم ودیعه
هم به دلم مهر تو ودیعه نهاده هم به کفم اختیار مدح تو داده
بخیل طرفه سخی است از آنکه بهر کسان نهد ودیعه هرآنچ زگنج و مخزن و مال