پوست پیرا

معنی کلمه پوست پیرا در لغت نامه دهخدا

پوست پیرا. ( نف مرکب ) آنکه پوست را دم دهد. آنکه پوست حیوانات آش نهد. پوست پیرای. دباغ. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( دستور اللغه ادیب نطنزی ). آش گر. چرمگر. صرّام. || فرّاء. واتگر. پوستین دوز: امحس ؛ پوست پیرای ماهر و زیرک. ( منتهی الارب ). دباغ ماهر. آشگر حاذق و آزموده.

معنی کلمه پوست پیرا در فرهنگ معین

(ص فا. ) دباغ ، چرمگر.

معنی کلمه پوست پیرا در فرهنگ عمید

کسی که پوست حیوانات را پاک می کند و پرداخت می دهد، دباغ، آشگر.

معنی کلمه پوست پیرا در فرهنگ فارسی

آنکه پوست را دم دهد

معنی کلمه پوست پیرا در ویکی واژه

دباغ، چرمگر.

جملاتی از کاربرد کلمه پوست پیرا

پس گوییم که جاهلان امت که گویند: جبرئیل (ع) به آواز و حروف با رسول (ع) سخن گفت، و گویند: هر کس را به روز قیامت نامه ای بدهند از پوست پیراسته که مر آن را «رق» خوانند، و گویند که اندر آن کردارهای (او) نبشته باشد، و گویند که آیه الکرسی برگرد عرش (خدای) نبشته است و عرش هزار بار بیش از چندین جهان است، جز مر جسم را چیزی (دیگر) همی نشناسند. و چو (مر) معنی کتاب خدای را از خزینه داران علم حقیقت نشنودند و متابع دیوان گشتند و بر ظاهر قول بایستادند، از علم حق دور ماندند. و هر که روی سوی فضل (و رحمت) خدای کند، سلطان شیطان از او معزول شود، چنانکه خدای تعالی همی گوید (،قوله) : « ولو ردوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستذم بطونه و منهم و لولافضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطن الا قلیلا ».
غذا خوری تو که تا رنگ رو نگه داری دلت نگیرد ازین کهنه پوست پیرایی؟!