ودیه

معنی کلمه ودیه در لغت نامه دهخدا

( ودیة ) ودیة. [ وَ دی ی َ ] ( ع اِ ) یکی ودی و آن نهال ریزه خرماست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ودی شود.
ودیه. [ وُدْ دی ی َ ] ( ع اِ ) زوجه. زن. ( فرهنگ فارسی معین ) : معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجره ودیه تو به ثمره ولادت مثمر گردد. ( فرهنگ فارسی معین از روضة العقول ، مقدمه مرزبان نامه ).

معنی کلمه ودیه در فرهنگ معین

(وُ دِّ یَُ ) [ ع . ودیة ] (اِ. ) کنایه از: زوجه ، زن .

معنی کلمه ودیه در فرهنگ فارسی

روجه زن : معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجر. ودی. تو بثمر. ولادت مثمر گردد .
یکی ودی و آب نهال ریزه خرماست

معنی کلمه ودیه در ویکی واژه

ودیة
کنایه از: زوجه، زن.

جملاتی از کاربرد کلمه ودیه

که آن ذوق از من مرا در ربود در بی خودیها برویم گشود
مست گشت از ضربت تیغ و سنان بیخودیها کرد و داد از کف عنان
باید در نظر داشت که کتاب اعمال رسولان شرح خدمات همه رسولان نیست. در این کتاب، دو چهره برجسته وجود دارد، یکی پِطرُس و دیگری پولُس. بخش نخست کتاب (فصل‌های ۱ تا ۱۲)، بیشتر بر اعمال پِطرُس رسول متمرکز است و بخش دوّم (فصل‌های ۱۳ تا ۲۸)، بر اعمال پولُس رسول. بخش نخست شرح حالِ گسترش مسیحیت در یهودیه و سامره و سایر نقاط ایالت رومی سوریه‌است، و بخش دوّم به شرح گسترش مسیحیت در آسیای صغیر و یونان می‌پردازد. قسمت مهمی از بخش دوّم به بازداشت پولُس و عزیمت او به روم اختصاص دارد.
ای خوشا! کز بیخودیها سر نهم بر پای او بعد از آن از شرم نتوانم که سر بالا کنم
بیخودیها کدام و هستی کو؟ هوشیاری کجا و مستی کو؟
العامودیه (به عربی: العامودیة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه حیش واقع شده‌است. العامودیه ۳۵۱ نفر جمعیت دارد.
ز فتح بودیه گرده یکی به نظم آرم حقیقتست که افزون شود ز صد دیوان
کو حریفی تا دو جامی از می احمر زنیم چون شراب از بی‌خودیها تکیه بر ساغر زنیم
تو هم ای دیده محو شوق باش و بیخودیها کن که عالم خانهٔ آیینه است از حیرت رویش
المسعودیه (به عربی: المسعودیة) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان حمص واقع شده‌است. المسعودیه ۱٬۷۵۵ نفر جمعیت دارد.
بیخودیهای مجلس شب را خجلت روز من به یادش داد
زین خودیها بگذرید ای دوستان تا چمنها بنگرید و بوستان
از سن ۱۷ سالگی در محافل ادبی شاعرانی چون شارل نودیه شرکت می‌کرد.
تا بدارالنور اعلی پا نهد از خودی و از خودیها وارهد