کالیو

میتوان چاره این درد گران کرد ولی خرد و هوش ندارد سر کالیوه تو

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال فلورا تالین، باشگاه فوتبال نومه کالیو، و باشگاه فوتبال ویلیاندی تولویک اشاره کرد. وی همچنین در تیم ملی فوتبال استونی بازی کرده‌است.

آنکه زو عقل کل بود کالیو چه کند نقش نفس و مایهٔ دیو

روستایی در تملق شیوه کرد تا که حزم خواجه را کالیوه کرد

ازین ظلم آشیان دیو بگریز وزین زندانِ پر کالیو بگریز

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال فلورا تالین، باشگاه فوتبال نومه کالیو، و باشگاه فوتبال بوده/گلیمت اشاره کرد.

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال نومه کالیو، باشگاه فوتبال لوادیا تالین، و باشگاه فوتبال اتنیکوس اچنا اشاره کرد.

نام‌های دیگر این ماده عبارتند از: مونوکسید پتاسیم، هیدروکسید دیپتاسیم و اکسید کالیوم.

خیالش خرف کرد و کالیوه رنگ به مغزش فرو برده خرچنگ چنگ

میشل اس. جیمز و راب مک فارلند: «همکاری با ارواح: کالیوسترو، الیزا فون در رک و شبح‌های آنموندیگ کیت» در لورا دیولیو و جان لیون (ویرایشات) جنسیت، همکاری و تألیف در فرهنگ آلمان: سرمایه‌گذاری مشترک ادبی ۱۷۵۰–۱۸۵۰، نیویورک: بلومزبری، ۲۰۱۹. ۱۰۱–۱۳۸.

ای که کالیوه بگشتی در جهان با پر جان هیچ دیدی شیوه‌ای تو لایق سودای دل

این اسقف‌نشین در میان اسقف نشین‌های فنلاند منحصر به فرد است به این معنا که در برخی از مناطق محله، اعضای کلیسا در اقلیت هستند. در مناطق کالیو و واللیلا، اعضای کلیسا در میان ساکنان حدود ۴۹ درصد است.

آن دانای عشق و معرفت آن دریای شوق ومکرمت آن پختهٔ سوخته آن افسردهٔ افروخته آن بندهٔ عالم آزادی قطب وقت محمد نصر آبادی علیه الرحمه سخت بزرگوار بود در علو حال و مرتبه بلند داشت و سخت شریف بود به نزدیک جمله اصحاب و یگانهٔ جهان بود و در عهد خود مشارالیه بود درانواع علوم خاصه در روایات عالی وعلم احادیث که در آن منصف بود و در طریقت نظری عظیم داشت سوزی و شوقی بغایت و استاد جمیع اهل خراسان بود بعد از شبلی و او خود مرید شبلی بود و رودباری و مرتعش را یافته بود و بسی مشایخ کبار را دیده بود هیچکس از متأخران آن وقت در تحقیق عبادت آن مرتبه که او را بود و در ورع و مجاهده و تقوی و مشاهده بی‌همتا بود و درمکه مجاور بود او را از مکه بیرون کردند از سبب آنکه چندان شوق و محبت و حیرت برو غالب شده بود که یک روز زناری در میان بسته بود ودر آتشگاه گبران طواف می‌کرد گفتند آخر این چه حالتست گفت: در کار خویش کالیوه گشته‌ام که بسیاری به کعبه بجستم نیافتم اکنون بدیرش می‌جویم باشد که بوئی یابم که چنان فرو مانده‌ام که نمی‌دانم چکنم.

خرد از نعرهٔ دلش کالیو هیزم برق نعل اسبش دیو

شد سرم کالیوه عقل از سر بجست خاصه این سر را که مغزش کمترست

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال نومه کالیو، باشگاه فوتبال سیلامائه کالو، باشگاه فوتبال فلورا تالین، و باشگاه فوتبال ویلیاندی تولویک اشاره کرد.