پوشت
معنی کلمه پوشت در فرهنگ معین
معنی کلمه پوشت در فرهنگ عمید
معنی کلمه پوشت در فرهنگ فارسی
( اسم ) دستمال ظریفی که بعضی در جیب کوچک سمت چپ بالای کت قرار دهند جیب کوچک .
معنی کلمه پوشت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پوشت
تا روشن شد دیده ام از رقعه دوست چون غنچه ز خرمی نگنجم در پوشت
فروغ روی تو آتش زند به خرمن عقل اگر نه پرده کشد سنبل سمن پوشت
چو سوی کش گذر کردند سروان زرهپوشت عدو از بیم آن سروان هزیمت سوی شروان شد
همان پلنگ که خواهد بمه زند پنجه به پوشت باز شده پنجه اش چه سان ته پاست
خط لعل مینوشت سبزة بناگوشت چشمة سیه پوشت خضر آشکارست این
تو که از شر اعادی به دو صد چاه فتادی برهانید به آخر کرم مظلمه پوشت
فغانی کشتهٔ چشم خطاپوشت که از مردم به مستی دیده صد جرم و خطا وز لطف پوشیده
ای دلم مست چشمهٔ نوشت در خطم از خطِ سیهپوشت
ای شب خورشید پوشت سنبل باغ بهشت وی لب شکر فروشت چشمهٔ ماء معین
شهر پر شور شد از پستهٔ شکر پاشت دهر پر فتنه شد از سنبل نسرین پوشت