پوشت

معنی کلمه پوشت در لغت نامه دهخدا

پوشت. ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان باهو کلات بخش دیار دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 58 هزارگزی جنوب دشتیاری. کنار دریای عمان. دارای 40 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

معنی کلمه پوشت در فرهنگ معین

(پُ ش ِ ) (اِ. ) دستمال ظریفی که بعضی در جیب کوچک سمت چپ بالای کت قرار دهند، جیب کوچک .

معنی کلمه پوشت در فرهنگ عمید

دستمال ظریف کوچکی که برای تزئین در سمت چپ در جیب بالای کت می گذارند.

معنی کلمه پوشت در فرهنگ فارسی

جیب کوچک، دستمال ظریف کوچکی که درسمت چپ کت گذارند
( اسم ) دستمال ظریفی که بعضی در جیب کوچک سمت چپ بالای کت قرار دهند جیب کوچک .

معنی کلمه پوشت در ویکی واژه

دستمال ظریفی که بعضی در جیب کوچک سمت چپ بالای کت قرار دهند، جیب کوچک.

جملاتی از کاربرد کلمه پوشت

تا روشن شد دیده ام از رقعه دوست چون غنچه ز خرمی نگنجم در پوشت
فروغ روی تو آتش زند به خرمن عقل اگر نه پرده کشد سنبل سمن پوشت
چو سوی کش گذر کردند سروان زره‌پوشت عدو از بیم آن سروان هزیمت سوی شروان شد
همان پلنگ که خواهد بمه زند پنجه به پوشت باز شده پنجه اش چه سان ته پاست
خط لعل می‌نوشت سبزة بناگوشت چشمة سیه پوشت خضر آشکارست این
تو که از شر اعادی به دو صد چاه فتادی برهانید به آخر کرم مظلمه پوشت
فغانی کشتهٔ چشم خطاپوشت که از مردم به مستی دیده صد جرم و خطا وز لطف پوشیده
ای دلم مست چشمهٔ نوشت در خطم از خطِ سیه‌پوشت
ای شب خورشید پوشت سنبل باغ بهشت وی لب شکر فروشت چشمهٔ ماء معین
شهر پر شور شد از پستهٔ شکر پاشت دهر پر فتنه شد از سنبل نسرین پوشت