کبیسه
معنی کلمه کبیسه در فرهنگ معین
معنی کلمه کبیسه در فرهنگ عمید
معنی کلمه کبیسه در فرهنگ فارسی
چشمه ایست در جانبی از دشت سماوه نزدیک هیت
معنی کلمه کبیسه در دانشنامه عمومی
معنی کلمه کبیسه در ویکی واژه
سالی که به جای ۳۶۵ روز ۳۶۶ روز باشد این اتفاق هر چهار سال یک بار میافتد.
جملاتی از کاربرد کلمه کبیسه
گاهشماری فارسی باستان یا گاهشماری هخامنشی نوعی از گاهشماری است که با تأثیر از گاهشماری شمسی- قمری بابلی در نواحی غربی ایران رواج پیدا کرده بود. این گاهشماری داری چهار فصل و دوازده ماه بود که نام نه ماه آن به زبان فارسی باستان در کتیبهٔ بیستون موجود است و نام سه ماه دیگر نیز از متون ایلامی استخراج شدهاست. این گاهشماری ۳۶۰ روزه بودهاست و روزهای باقی مانده، کبیسه میشدهاند، گاهشماری اوستایی در میانههای دوران حکومت هخامنشیان جایگزین این گاهشماری شد، اما احتمال آن نیز هست که این گاهشماری تا انتهای دوران حکومت هخامنشیان در کنار گاهشماری اوستایی به حیات خود ادامه دادهباشد.
انتظار میرود که تقریباً هر چهار سال در تقویم ایرانی یک سال کبیسه باشد و این نظم مشهور در تقویم خورشیدی است. به علاوه معمولاً بعد از هر ۳۲ سال (بعضی اوقات بعد از ۲۸ یا ۳۶) یک سال معمولی اضافه میشود یعنی به جای ۳ سال متوالی، ۴ سال متوالی ۳۶۵ روزاست.
سال ۱۳۸۷ هجری خورشیدی سالی کبیسه است.
ترا عطیهٔ عمری چنانکه هیلاجش کند کبیسهٔ سالش عطای کبری را