ور آمدن

معنی کلمه ور آمدن در لغت نامه دهخدا

( ورآمدن ) ورآمدن. [ وَ م َ دَ ] ( مص مرکب ) کنده شدن و جدا شدن چسبیده و دوسیده ای چنانکه کاغذ از دیوار و مشمع از تن. ( یادداشت مؤلف ). || رسیدن خمیر. مخمر شدن. آماده شدن خمیر برای پختن نان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || برآمدن. مقابله کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- ورآمدن پس کسی ؛ از عهده مقابله او برآمدن. || چاق شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه ور آمدن در فرهنگ معین

( ور آمدن ) (وَ. مَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - (عا. ) کنده شدن ، جدا شدن . ۲ - آماده شدن خمیر برای پخت نان . ۳ - برآمدن ، مقابله کردن . ۴ - چاق شدن .

معنی کلمه ور آمدن در فرهنگ عمید

( ورآمدن ) ۱. برآمدن، بالا آمدن.
۲. کنده شدن و جدا شدن چیزی از جای خود.

معنی کلمه ور آمدن در فرهنگ فارسی

( ور آمدن ) کنده شدن و جدا شدن چسبیده و دوسیده چنانکه کاغذ از دیوار و مشمع از تن رسیدن خمیر

معنی کلمه ور آمدن در فرهنگستان زبان و ادب

ورآمدن
{proof} [علوم و فنّاوری غذا] عمل افزایش حجم خمیر براثر تخمیر، قبل یا بعد از شکل دادن خمیر
{proving, proofing} [علوم و فنّاوری غذا] افزایش حجم خمیر در نتیجۀ به وجود آمدن گاز و تشکیل حباب در بافت آن براثر ترکیبات شیمیایی یا تخمیر

معنی کلمه ور آمدن در ویکی واژه

(عا.)
کنده شدن، جدا شدن.
آماده شدن خمیر برای پخت نان.
برآمدن، مقابله کردن.
چاق شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه ور آمدن

عاشق ار آمد به کویش دینی و عقبی نخواست جانب طور آمدن مقصود موسی دیگر است
خلق اگر ظلمت اگر نور آمدند زین سخن بس دیر و بس دور آمدند
پادشاه و ملکه در سال ۱۵ به شمال سفر کردند و با سام، مری و پیپین در پل برندی و این ملاقات کردند. سام و خانواده‌اش به گاندور در جنوب رفتند و در سال ۲۱ در آنجا زندگی کردند. مری و پیپین نیز شایر را ترک گفتند و به گاندور آمدند و تا سال ۶۴ تا هنگام مرگشان در آنجا ساکن بودند.
اسلام در لائوس با حضور بازرگانان مسلمان لائونی گسترش یافته است. این بازرگانان که از جنوب چین به این کشور وارد شدند، توانستند در مناطق مختلف دیگری نیز تبلیغ دین اسلام نمایند؛ از جمله این مناطق، میانمار، تایلند و جنوب غربی چین است. این بازرگانان بیشتر در شمال لائوس فعالیت و سکونت داشتند. اولین مسلمانانی که به این منطقه وارد شدند، مسلمانان تامیل بودند که در اوایل دهه ۱۳۰۰ از طریق شهر هشی مین به این کشور آمدند. این گروه بیشتر به عنوان کارگر و نگهبان به پایتخت لائوس وارد شدند. برخی از مسلمانان این منطقه، از ترس آزار و شکنجه حکومت خمر سرخ، از کامبوج به لائوس امدند و مسد آزاهار را تاسیس کردند، از همین رو نام دیگر این مسجد، مسجد کامبوج است.
سرمد اگرش وفاست خود می‌آید ور آمدنش رواست خود می‌آید
هر دو تن از خشم در شور آمدند سنگ وزر بودند در زور آمدند
شاهان بپرسش تو ز هر کشور آمدند وانگه ببندگی تو راضی، گرت رضاست
چو گرد فروزان تنور آمدند همه غرق در بحر نور آمدند
شتابان بر سلم و تور آمدند بنزدیک راهی برون آمدند
اکنون که چشم تو بر اینها افتاد صحبت ما با تو حرام شد و اگر کسی را اینجا خیالی رود پیش ازین گفته ام. بایزید گفت از خداوند درخواست کرده ام تا زنانرا بر چشم من چو دیوار گرداند و بر چشم من یکسان گردانیده است چون کسی چنین بود او کجا زن بیند. پس احمد و فاطمه از آنجا بنشابور آمدند و اهل نیشابور را با احمد خوش بود و چون یحیی معاذ رازی رحمةالله علیه به نشابور آمد و قصد بلخ داشت احمد خواست که او را دعوتی کند. با فاطمه مشورت کرد که دعوت یحیی را چه باید! فاطمه گفت چندین گاو و گوسفند و حوائج و چندین شمع و عطر و با این همه چند خر نیز بباید. احمد گفت باری کشتن خر چرا؟ گفت چون کریمی بمهمان آید باید که سگان محلت را از آن نصیبی بود این فاطمه در فتوت چنان بود لاجرم بایزید گفت هرکه خواهد که تا مردی بیند پنهان در لباس زنان گو در فاظطمه نگر.
باز بعضی سخت رنجور آمدند باز پس ماندند و مهجور آمدند
اسیران چو نزدیک تور آمدند ز زندان تیره به سور آمدند
از دورهٔ نوجوانی و جوانی یغما اطلاعات کافی و کاملی نداریم و یادهای پراکنده‌ای که در ذهن اطرافیان او هست، به هیچ وجه برای روشن کردن نقاط تاریک این دوره کفایت نمی‌کند. ما دقیقاً نمی‌دانیم که او و خانواده‌اش چه زمانی «صومعه» را ترک کردند و به نیشابور آمدند. همین‌طور روشن نیست که او در چه سنی معتاد شد. اما می‌دانیم که اعتیادش تا حدود سی و دو سالگی پایدار بود.