معنی کلمه چخماق در لغت نامه دهخدا
چخماق.[ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی که در 61هزارگزی شمال باختری خوی و 31هزارگزی راه عمومی کرگش به الند واقع شده کوهستانی و سردسیر است و 188 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی جاجیم بافی و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
چخماق. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زاوه بخش حومه شهرستان تربت حیدریه که در 48هزارگزی خاور تربت حیدریه بر سر راه شوسه عمومی باخرز واقع شده. جلگه و معتدل است و 648 تن سکنه دارد. آبش ازقنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).