معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 125
- ریحانی
- ریخته
- ریزه
- ریق
- ریمه
- خواهد
- خواهشگر
- خود پسندی
- خودرای
- خودروبر
- خودروی پلیس
- خودسری
- خلنده
- خلیع
- خموش
- خمول
- خنج
- خنور
- خنیاگر
- خنیده
- خوانده
- خواهرخوانده
- خورن
- خوشنوا
- خشب
- خشیج
- خشنود
- خصال
- خصام
- خلاصه کردن
- گزک
- پیوند مغز استخوان
- گرامافون
- دیزه
- شبگون
- کاهش تقاضا
- رهط
- هپیون
- پروار
- ندیمه
- گریزانه
- نقاشی دیواری
- دینور
- پیوند پی
- مهول
- نوشادر
- پژمریدن
- پژمردن
- مهاد
- ذبح
- ذمیم
- ذم
- مشکین نفس
- مساعده
- مماشات
- واقع بینی
- فیافی
- راتبه
- معاطات
- نئون
- گروه ۴
- پیراپزشکی
- کج رفتار
- راخ
- کله دار
- ضربه آزاد
- هم جوار
- راهنمای تجاری
- رامش
- ران
- مصقول
- وردپرس
- هوس باز
- کاکتوس
- رایگان
- دوور
- دژم
- دیار
- دیاکو
- چمچه
- نوپرداز
- موج حامل
- پوشش خبری
- مساس
- دوش
- دوشنبه
- دودکش
- پوست میوه
- چانهزنی
- پشت ماهی
- چپ دست
- کائوچو
- نقش بند
- کاهش عرضه
- دوات
- چکک
- چشمه چشمه
- دمن
- دموی
- دن
- کوفیه
- دم گرگ
- پرستندگی
- پیستون
- دلگرم
- گاو فلک
- دشمنی
- درمنه
- پیشاب
- موعد
- پشت دستی
- کاربند
- ژیلا
- دستارخوان
- دستور زبان
- مهپاره
- دونگ
- دریوزه
- دزد
- دست خط
- ژولیده
- دروس
- کاربر نهایی
- درزن
- درفشی
- درفشیدن
- درمان
- پی گم
- درخور
- پژواک
- میگم
- منصفانه
- درآمیزی
- دراری
- دربایست
- چین باز
- کالیگولا
- دخال
- دخان
- نیروهای سرکوبگر
- نام آور
- نامآوا
- دانگاه
- داور
- دایگان
- فعالیت عصبی
- واکسیناسیون
- دانائی
- دانستن
- کنسانتره
- زروان
- زکیه
- پلی تکنیک
- داغل
- دام
- دأب
- چیرهدستی
- پشت دادن
- هیجانزده
- دارج
- مطعوم
- نژاد آریایی
- مصرح
- پیراسته
- خیلتاش
- خیلی بزرگ
- دادرسی
- خونسرد
- پدرومادر
- خی
- خیارج
- خیر
- دادو
- دادگان
- خلم
- خلیج یخ
- خلیدن
- خلیده
- خبرگزاری
- خداع
- خدعه
- خرنای
- خزف
- خس
- خسارت
- خصوص
- خطف
- خطب
- حکمفرمایی
- خارج شدن
- خاکسترنشین
- خادع
- حوراء
- جوم
- یکی به دو
- گوژ
- گیدی
- گیر
- ی
- یا