دشمنی

معنی کلمه دشمنی در لغت نامه دهخدا

دشمنی. [ دُ م َ ] ( حامص مرکب ) مقابل دوستی. بغض و عداوت. ( آنندراج ). عداوت و خصومت. کراهت و نفرت. ( ناظم الاطباء ). اوثر. بغض. بغضاء. تبل.تعادی. تنازع. حساکة. حسک. حسکة. حسیکة. دبار. دعث.ذحل. سبر. شحناء. شحنة. شناءة. شنف. طائلة. عداوة. غلظة. غلیل. فرک. قلاء. قلی. کتیفة. کظاظ. کفاح. لزاز. محال. مدابرة. مغالظة. مکافحة. ملازة. نمی. وشیمة. وغر. هوع : ایشان را با همه قومی که از گرداگرد ایشانست جنگ است و دشمنی است. ( حدود العالم ).
ز دشمن نیاید مگر دشمنی
به فرجام اگر چند نیکی کنی.فردوسی.از پدر چون از پدندر دشمنی بیند همی
مادر از کینه بر او مانند مادندر شود.لبیبی.یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر
یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری.منوچهری.میان بوسهل و عبدوس دشمنی جانی بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 321 ).
دشمنی این شیر هرگز کی شودْت از دل برون
تا همی تو خویشتن را امت این خر کنی.ناصرخسرو.گو به عم زاد از کجا برخاستت آخر بگو
هم چنین بی موجبی این دشمنیها با منت.انوری.خاقانی از تو چشم چه دارد به دشمنی
چون می کنی جفای دگرگون به دوستی.خاقانی.کسی قول دشمن نیارد به دوست
جز آن کس که در دشمنی یار اوست.سعدی.دشمن چون از هر حیلتی درماند سلسله دوستی بجنباند تا به دوستی کارها کند که در دشمنی نتواند. ( گلستان سعدی ). کاشخ ؛ دشمنی پنهان دارنده. مأر؛ دشمنی اندیشیدن بر کسی. مکاشفة؛ دشمنی پیدا کردن. ( از منتهی الارب ).
- امثال :
دشمنی آهسته بزن ندارد میرغضبی آهسته ببر ؛ از دشمن توقع رفق ومدارا بیجاست. ( فرهنگ عوام ).
دشمنی دشمنی آرد ؛ عداوت ایجاد عداوت می کند. ( از امثال و حکم ) ( از فرهنگ عوام ). با هر کس دشمنی کردید توقع دوستی داشتن بیجاست. ( فرهنگ عوام ).
- خویشتن دشمنی ؛ دشمن خویش بودن. خصم خود بودن :
یکی نانشانده یکی برکنی
بود بی گمان خویشتن دشمنی.؟ ( از راحة الانسان ).

معنی کلمه دشمنی در فرهنگ معین

( ~. )(حامص . )۱ - عداوت ،خصومت . ۲ - کر اهت ، نفرت .

معنی کلمه دشمنی در فرهنگ عمید

عداوت، خصومت.

معنی کلمه دشمنی در فرهنگ فارسی

۱ - عداوت خصومت مقابل دوستی و محبت . ۲ - کراهت نفرت .

معنی کلمه دشمنی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دشمنی عداوت و خصومت را گویند و در ابواب طهارت ، صلات ، جهاد ، حج ، تجارت ، قضاء و شهادات از آن سخن گفته اند .
دشمنی عبارت است از مخالفت، بد خواهی و کینه توزی در حق کسی یا نسبت به چیزی که در گفتار یا رفتار خصومت آمیز و کینه توزانه و آزار دهندۀ دشمن بروز می کند.
کاربرد دشمنی در فقه
از این عنوان در بابهای طهارت، صلات، حج، جهاد، تجارت، قضاء و شهادات سخن گفته اند.
احکام در مورد دشمنی
از موارد جواز نبش قبر و انتقال میت به مکانی دیگر، بیم از نبش قبر توسط دشمن است.
← نجس بودن دشمن اهل بیت
...
[ویکی فقه] دشمنی (فقه). دشمنى عداوت و خصومت را گویند و در ابواب طهارت ، صلات ، جهاد ، حج ، تجارت ، قضاء و شهادات از آن سخن گفته اند .
دشمنى عبارت است از مخالفت، بد خواهى و کینه توزی در حق کسى یا نسبت به چیزى که در گفتار یا رفتار خصومت آمیز و کینه توزانه و آزار دهندۀ دشمن بروز مى کند.
کاربرد دشمنی در فقه
از این عنوان در بابهاى طهارت، صلات، حج، جهاد، تجارت، قضاء و شهادات سخن گفته اند.
احکام در مورد دشمنی
از موارد جواز نبش قبر و انتقال میت به مکانى دیگر، بیم از نبش قبر توسط دشمن است.
توضیح المسائل مراجع، ج ۱، ص ۳۴۹، م ۶۴۳.
...

معنی کلمه دشمنی در ویکی واژه

عداوت، خصومت.
کر اهت، نفرت.

جملاتی از کاربرد کلمه دشمنی

در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۳۸ کلانتر به همراه دیگر استادان دانشگاه توسط حکومت به اتهام دشمنی ملت در ایروان دستگیر شد. تاریخ و مکان دقیق درگذشت وی در روسیه نامعلوم است
المینیشن چمبر شامل مسابقاتی بین دشمنی‌های موجود، ماجراهای پیش آمده و استوری‌هایی خواهد بود که پیش از این در برنامه‌های را و اسمَک‌دَون پخش شده بود. کشتی‌گیرها با توجه به مسابقات یا سری اتفاقاتی که برایشان رخ می‌دهد و تنش را به حداکثر می‌رساند، نقش منفی یا قهرمان به خود می‌گیرند و در این رویداد به مسابقه و رقابت می‌پردازند.
مروت نیست با پرورده خود دشمنی کردن اگرگل را بدست خود نچیند باغبان بهتر
پس از مدتی در خاندان ایکدا دو دستگی پیش‌آمد و ایکدا کاتسوماسا، توسط پسرش توموماسا و آراکی موراشیگه که به خاندان ایکدا خدمت می‌کرد، از رهبری خاندان کنار گذاشته شد و بجای وی ایکدا توموماسا رهبر خاندان شد. پس از این نزاع خانوادگی، برای مدتی این خاندان وارد دشمنی و جنگ با نوبوناگا شد.
این دشمنی ای دوست که با من ز جفا آخر کردی، نخست می‌دانستم
گر رسد دشمنی برای وطن جان و دل رایگان بیفشانیم
دیوانه است عرفی و معموره دشمنی ویرانه را به ملک فریدون نمی دهیم
چو من دشمنی کرده باشم به گنج از او دید باید بسی درد و رنج
مرا نه امن و نه ناایمنی هست نه با کس دوستی نه دشمنی هست
الیمینیشن چمبر شامل مسابقاتی بین دشمنی‌های موجود، ماجراهای پیش آمده و استوری‌هایی بود که پیش از این در برنامه راو پخش شده بود. کشتی‌گیرها با توجه به مسابقات یا سری اتفاقاتی که برایشان رخ می‌دهد و تنش را به حد اکثر می‌رساند، نقش منفی یا قهرمان به خود می‌گیرند.
نیست عجب اگر کنم شکوه ز دشمنی چه خود دوست ز دوست میکند بیگه و گه شکایتی
اگر نباشد دلگرمیی زعاطفتت تنی چگونه برآید بدشمنی هفتاد؟
کاش بودندی به گیتی استوار و دیرپای دوستان در دوستی چون دشمنان در دشمنی
هم دوستی است عرفی و هم رفع دشمنی عیب غنیم دوست بپوشد کسی چرا