خوشنوا

خوشنوا

معنی کلمه خوشنوا در لغت نامه دهخدا

خوش نوا. [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] ( ص مرکب ) خوش صوت. با صوت خوب. خوش صدا. خوش آواز :
همه برگ او یک یک اندر هوا
از آن پس چو مرغی بدی خوش نوا.اسدی ( گرشاسبنامه ).در کنف فقر بین سوختگان خامنوش
بر شجر لا نگر مرغ دلان خوش نوا.خاقانی.شاهد دل ناشناست ورد زبان کژ مده
مطرب جان خوشنواست نغمه موزون بیار.خاقانی.بود بقالی و او را طوطیی
خوش نوا و سبز و گویا طوطیی.مولوی.

معنی کلمه خوشنوا در فرهنگ معین

( ~. نَ )(ص مر. ) خوش آواز، خوش - نغمه .

معنی کلمه خوشنوا در فرهنگ عمید

= خوش آواز

معنی کلمه خوشنوا در فرهنگ فارسی

( صفت ) خوش آواز خوش نغمه .

معنی کلمه خوشنوا در فرهنگ اسم ها

اسم: خوش نوا (پسر) (فارسی) (تلفظ: khoš navā) (فارسی: خوشنوا) (انگلیسی: khosh nava)
معنی: خوش آواز، خوش نغمه، دارای آواز دل نشین

معنی کلمه خوشنوا در دانشنامه عمومی

خوش نوا ( نام علمی: Gerygone ) نام یک سرده از راسته گنجشک سانان است.
• خوش نوای چتهم, Gerygone albofrontata
• خوش نوای پشت سبز, Gerygone chloronota
• خوش نوای نوک زرد, Gerygone chrysogaster
• خوش نوای خاکستری, Gerygone cinerea
• خوش نوای پهلوحنایی, Gerygone dorsalis
• خوش نوای دم بازبزنی, Gerygone flavolateralis
• خوش نوای غربی, Gerygone fusca
• Grey gerygone, Gerygone igata
• خوش نوای ساده, Gerygone inornata
• خوش نوای لرد هووی, Gerygone insularis – انقراض ( c. ۱۹۳۰ )
• خوش نوای حرا, Gerygone levigaster
• خوش نوای نورفولک, Gerygone modesta
• خوش نوای گلوسفید, Gerygone olivacea
• خوش نوای پریسا, Gerygone palpebrosa
• خوش نوای سینه قهوه ای, Gerygone ruficollis
• خوش نوای شکم طلایی, Gerygone sulphurea
• خوش نوای تیره, Gerygone tenebrosa
• خوش نوای قهوه ای, Gerygone mouki
• خوش نوای نوک بزرگ, Gerygone magnirostris
• خوش نوای بیاک, Gerygone magnirostris hypoxantha

معنی کلمه خوشنوا در ویکی واژه

خوش آواز، خوش - نغمه.

جملاتی از کاربرد کلمه خوشنوا

فرستاده آمد بر خوشنواز فراوان سخن گفت با او به راز
نمانم بجایی پی خوشنواز به هیتال و ترک از نشیب و فراز
آن خوشنوا مرغ سحری رنجیده از خوی بشری
وزان روی با تیغ کین خوشنواز بپیچید و آمد به تنگی فراز
سواری سراینده و سرفراز همی‌رفت با نامهٔ خوشنواز
ز هنگام پیروز تا خوشنواز همانا که بگذشت سال دراز
چو آگاه شد زین سخن خوشنواز یکی چاره ی تازه افکند باز
وزان جایگه شاددل خوشنواز به نزدیکی کنده آمد فراز
دبیر جهاندیده را خوشنواز بفرمود تا شد بر او فراز
گوش ترانه سنج را مجمر بزم دل کند ذکر تو نغمه گر شود مطرب خوشنوای را
خشنواز یا خشنوار پادشاه هپتالی بود که در زمان ساسانیان سه بار با یورش پیروز یکم رو به رو شد که دو بار نخست شاه ایران را اسیر کرد و بار سوم او را در نبرد هرات به قتل رسانده و پسرش قباد را به اسیری گرفت همچنان در این زمان خوشنواز هپتالی یا ابدالی یک بار هم به امپراتوری گوپتا هند لشکرکشی کرد و امپراتوری گوپتا را از بین برد. در پی اسیر بودن نخست شاه ایران قباد در مدت اسارت توانست اعتماد خشنواز را جلب کند و با کمک او به ایران بازگشت و عموی خود بلاش را شکست داده و او را از پادشاهی خلع می‌کند.