مشکین نفس
معنی کلمه مشکین نفس در فرهنگ عمید
۲. شیرین سخن.
معنی کلمه مشکین نفس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مشکین نفس در ویکی واژه
شیرین سخن.
جملاتی از کاربرد کلمه مشکین نفس
ای بسا، کز آتش سودای آن مشکین نفس دود پیچاپیچ من زین آبگون چنبر گذشت
هست پیغامی مرا کو قاصدی مشکین نفس سست میجنبد صبا ای صبح کار توست و بس
بادها مشکین نفس شد ابرها گوهرنثار خوش به آیین تمام امسال می آید بهار
مشکین نفس از شوق تو شد قاسمی، آری با طیب موالات تو عطار توان بود
این نکهت مشکین نفس باد بهارست یا چین سر زلف تو یا نافه ی چینست
یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم مشکین نفس برآمد آن دم ز سینه دودم
شمال صبحدم مشکین نفس گشت صبای گرمرو عنبرفشان شد
صائب این آن غزل حافظ مشکین نفس است بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
ز امتزاج خاک یابی باد را مشکین نفس در مزاج لاله بینی آب را آتش شعار
من و با یکدوسه مشکین نفس صاحب طبع من و با یکدوسه شکر سخن شیرین کار