پشت ماهی. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) تسطیحی بطول که میان آن برجسته تر از دو طرف باشد. تسطیحی بصورت ِ پشت ماهی. خرپشته ( خلاف مسطح ). || ( اِ مرکب ) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. ( برهان قاطع ) : سوادی که در وی سیاهی نبود وگر بود جز پشت ماهی نبود.نظامی ( از فرهنگ رشیدی و ضیاء ).- پشت ماهی کردن ؛ خرپشته کردن.
معنی کلمه پشت ماهی در فرهنگ معین
( ~. ) (ص مر. ) هر جسم پشت برآمده مانند ماهی .
معنی کلمه پشت ماهی در فرهنگ عمید
۱. ویژگی هر جسمی که پشت آن کشیده و برآمده شبیه پشت ماهی باشد. ۲. ویژگی خیابان یا کوچه که میانۀ آن را اندکی از کناره هایش بلندتر کنند که آب در وسط آن جمع نشود.