مهول

معنی کلمه مهول در لغت نامه دهخدا

مهول. [ م َ ] ( ع ص ) هائل. ترسناک. ( غیاث ). بسیار ترس آور.خوفناک. هولناک. سهمگین. سهمناک. پر بیم و ترس. مخوف. هول مهول ، تأکید است. ( منتهی الارب ) :
سیل مرگ از فراز قصد تو کرد
تیز برخیز از این مهول مسیل.ناصرخسرو.آن بیابان که گرد این طرف است
دیولاخی مهول و بی علف است.نظامی ( هفت پیکر ).این حالت کآلت قبول است
در دیده غافلان مهول است.نظامی ( الحاقی ).هرکجا حرب مهولی آمدی
غوثشان کراری احمد بدی.مولوی.شاه موصل دید پیکار مهول
پس فرستاد از درون پیشش رسول.مولوی.خود یکی بوطالب آن عم رسول
می نمودش شنعت عربان مهول.مولوی.
مهول. [ م ُ هََ وْ وِ ] ( ع ص ) سوگند به آتش خوراننده. ( منتهی الارب ). مُحَلَّف. ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ).

معنی کلمه مهول در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (ص . ) مخوف ، ترسناک .

معنی کلمه مهول در فرهنگ عمید

ترسناک، مخوف، پربیم و ترس.

معنی کلمه مهول در فرهنگ فارسی

ترسناک، مخوف، پربیم وترس
( اسم ) مخوف ترسناک : آن بیابان که گرد این طرفست دیو لاخی مهول بی علفست . ( هفت پیکر )
سوگند به آتش خوراننده محلف

معنی کلمه مهول در ویکی واژه

مخوف، ترسناک.

جملاتی از کاربرد کلمه مهول

زود بگریزید از این سیل مهول تا نه بگرفته ست عالم عرض و طول
شاه موصل دید پیگار مهول پس فرستاد از درون پیشش رسول
آن بیابان که گرد این طرف‌ست دیو لاخی مهول و بی علف‌ست
گفت پس ما را از این دشت مهول باز کش بر مرقد پاک رسول
سیل مرگ از فراز قصد تو کرد خیز، برخیز از مهول مسیل
کانکه فردا اندر این دشتِ مهول بشنود، فریادِ احفادِ رسول
بولزا در ۱۸۷۵ میلادی وارد دانشگاه برلین شد. وی نخست به زبان‌شناسی علاقه داشت اما بعداً همراه با کیرشهف و هلمهولتز به مطالعه فیزیک پرداخت، اما چون کارهای تجربی برای وی جذاب نبود تصمیم گرفت تا در ۱۸۷۸ میلادی وارد حوزه ریاضیات شود. وی سال‌های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۱ میلادی را به آموزش تحت نظر الوین کریستوفل و «تئودور ریی»[پ] در استراسبورگ، هرمان شوراتس در گوتینگن و به‌ویژه کارل ویراشتراس در برلین سپری کرد.
یاری تو نزد ما آمد قبول باره واپس ران از این دشت مهول
خود یکی بوطالب آن عم رسول می‌نمودش شنعهٔ عربان مهول