( زکیة ) زکیة. [ زَ کی ی َ ] ( ع ص )تأنیث زَکی . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : فانطلقا حتی اذا لقیا غلاما فقتله قال اقتلت نفساً زکیة بغیر نفس... ( قرآن 74/18 ). || ارض زکیة؛ زمین برومند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). زمین برومند و پاک. ( از اقرب الموارد ). رجوع به زکی شود. زکیة. [ زَ کی ی َ ] ( اِخ ) دهی است میان بصره و واسط. ( منتهی الارب ). رجوع به معجم البلدان و نزهة القلوب ج 3 شود.
معنی کلمه زکیه در فرهنگ معین
(زَ یِّ ) [ ع . زکیة ] (ص . ) مؤنث زکی .
معنی کلمه زکیه در فرهنگ عمید
= زکی
معنی کلمه زکیه در فرهنگ فارسی
مونث زکی ( صفت ) مونث زکی دهی است میان بصره و واسط
معنی کلمه زکیه در فرهنگ اسم ها
اسم: زکیه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zakiye) (فارسی: زَکيه) (انگلیسی: zakiye) معنی: پاک، پارسا، زکی، پاکیزه، زَکی، ( اَعلام ) نام دیگر حضرت فاطمه ( س )، مؤنث زکی، طاهر
معنی کلمه زکیه در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] برای بانو حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نام ها و القابی است که برخی آسمانی اند و از سوی آفریدگار تعیین شده و بعضی از سوی برگزیدگان الهی تعیین شده است. یکی از القاب آن حضرت زکیه است. زکیه از دیگر نام های حضرت است که به معنی پاک و پاکدامن یا وجود پربرکت است.قرآن هر یک از این معانی را در سه آیه مختلف بیان فرموده است. در جایی از پاکدامنی و مقام عصمت حضرت عیسی (علیه السّلام) چنین یاد می کند: «قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا؛ . مریم/سوره۱۹، آیه۱۹. ۱. ↑ . مریم/سوره۱۹، آیه۱۹. سایت اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فرهنگ القاب فاطمه (سلام الله علیها)»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۱۱/۱۱. ... [ویکی الکتاب] معنی زَکِیَّةً: طاهر- پاک - بی گناه ریشه کلمه: زکو (۵۹ بار)
معنی کلمه زکیه در ویکی واژه
زکیة مؤنث زکی.
جملاتی از کاربرد کلمه زکیه
خاندان علی رهبری مسلمانان را منحصر به اهل البیت میدانستند و در دورانهای مختلف قیامهای متعددی ضد حاکمان وقت انجام دادند. از مهمترین این قیامها میتوان نبرد کربلا، قیام مختار ثقفی از طرف محمد حنفیه، قیام زید بن علی و قیام یحیی بن زید ضد امویان را نام برد. بعدها خاندان علی ضد عباسیان نیز قیام کردند که از مهمترین آنان میتوان به قیام صاحب فخ و قیام محمد ابن عبدالله نفس زکیه اشاره کرد. در حالی که هیچیک از این قیامها موفق نبود، سرانجام ادریسیان، فاطمیان، و علویان طبرستان توانستند اولین حکومتها از خاندان علی را تشکیل دهند.
آنکه زکیهان بروبد از نیت نیک وز قلمش شد بدل ببزم معاریک
ابوالفرج اصفهانی روایتی متفاوت از رفتن عبدالله به سند گزارش میکند و بر اساس آن گزارش، عیسی بن عبدالله بن مسعده، گوید که پس از کشته شدن نفس زکیه، اشتر از کوفه و بصره به سند گریخت و منصور، هشام بن عمرو را مأمور سرکوب او کرد. در نهایت عبدالله کشته شد و سرش نزد منصور فرستاده شد. به گزارش برخی منابع، اشتر در کابل و در کوهی به نام علج کشته شد. خاندان نفس زکیه از وی به بنواشتر یا اشتریه شهرت یافتند و در کوفه و اطرافش ساکن بودند و بعدها نسلشان منقرض گردید.
ای هوس کارت ز گستاخی به بی رحمی کشید نازکیهای میانش بین به بالایش مپیچ
بر نمی تابد دلم از نازکیها حرف سخت صد شکست آید برین مینا، ز خارا گفتنی
زکیهان خدا هرکه شد بیمناک زهر بنده ای دردلش نیست باک
اما اکنون که از رحم شجره بزاد و در قماط لطیف شکوفه پیچیدندش طفل نو عهدست باندک آسیبی باطل شود. اگر مراقبت احوال او بشرط نرود نفس درین مقام که ذوق الهامات حق یافته است و با عالم غیب آشنا گشته خطر آن دارد که بباد وسوسه شیطانی یا بسرمای عجب نفسانی از شجره عبودیت بلعام وار در افتد.حضرت جلت درین حالت یازده قسم یاد کرده است تاکید را تا سالک غفلت نبرزد. و نموده که اگر نفس پرورش یابد درین مقام فلاح یافت یعنی از شکوفه ملهمگی بثمره مطمئنگی رسد و اگر از تربیت محروم ماند بخسارت گرفتار شود یعنی در شکوفگی پژمرده شود و ناچیز گردد. چنانک فرمود «والشمس و ضحیها» تا آنجا که «قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها». و در هیچ موضع از قرآن چندین قسم بیک جا یاد نکرده است که درین موضع.
ظلم برخاست زکیهان چو وی ازعدل نشست تا که بردست وزارت قلم آورد بدست
عبدالله بن محمد نفس زکیه ملقب به اشتر علوی، از رجال مشهور علوی است. وی متولد مدینه بود پس از همراهی با نفس زکیه در قیامش و پس از شکست نفس زکیه به سند رفته و در آنجا به دست مأمورین منصور کشته شد. از او نسلی به نام بنواشتر باقی ماند که بعدها منقرض شدند.
آن کشد پیراهن این، این درد شلوار آن مرزکیهان شهر سگ سار است گوئی نیست هست
کتاب مادهٔ پر جنبوجوش (در سال ۲۰۱۰) جین بنت به ویژه در بازگرداندن نظریههای هستیشناسی مونیستی و حیاتگرایی به یک دام نظری انتقادی تحت سلطهٔ نظریههای زبان و گفتارهای پساساختارگرایانه بسیار مؤثر بودهاست. محققانی مانند مل ی. چن و زکیه ایمان جکسون، مجموعهای از ادبیات ماتریالیستی نو را به دلیل غفلت در پرداختن به ماده و نژاد و به ویژه جنسیت مورد انتقاد قرار دادهاند.