درخور

معنی کلمه درخور در لغت نامه دهخدا

درخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) درخورنده. لایق. سزاوار. ( برهان ) ( غیاث ) ( آنندراج ). زیبا. اهل. صالح. بابت. از در. فرزام. شایان. حقیق. جدیر. حری. خلیق. قمین. حجی. حجی ٔ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
بدو گفت سهراب کاین درخورست
که فرزند شاهست و باافسرست.فردوسی.جز این نیز هر کس که بد درخورش
نگهبان گنج و سپاه و سرش.فردوسی.چو شد کشته آن شاه بیدادگر
که درخور نبودش کلاه و کمر.فردوسی.ابا تاج و با تخت و با گوشوار
چنان چون بود درخور شهریار.فردوسی.چنان هم که بود او به آئین رزم
چنان چون بود درخور ساز بزم.فردوسی.بدو اندرون یاره و افسرست
که شاه سرافراز را درخور است.فردوسی.یکی اسب کآن درخور من بود
به میدان چو خورشید روشن بود.فردوسی.کسی کو به بادافرهی درخورست
کجا بدنژادست و بدگوهرست.فردوسی.پس پرده تو یکی دخترست
که ایوان وتخت مرا درخورست.فردوسی.بدادند دختر به آئین خویش
چنان چون بود درخور دین و کیش.فردوسی.کنون خلعت آمد سزاوار تو
پسندیده و درخور کار تو.فردوسی.به آزادمردی و آزادگی
تو کس دیده ای درخور خویشتن.فرخی.سیستان را به تو فخر است و جهان را به تو فخر
ای جهان را به جهانداری و شاهی درخور.فرخی.ایا جمال جهان را و عز دولت را
چو روح درخور و همچون دو دیده اندر بای.فرخی.خواجه سیدبوبکر حصیری که خدای
هرچه داده ست بدو درخور او وز در اوست.فرخی.بسیار مانده نیست که بدهد ترا پدر
آن چیز کز جهان تو بدان چیز درخوری.فرخی.کنم من هره را جلوه نکوهم شله را زیرا
که هره درخور جلوه ست و شله درخور جله.عسجدی.از آنکه تا بنماید به خسروان هنرش
بکرد او چندانکه درخورش کردار.ابوحنیفه ( از تاریخ بیهقی ص 280 ).فرستاد از این هرچه بد درخورش
یکی بار هر هفته رفتی برش.اسدی.نه زین شاه به درخور گاه بود
نه کس را به گیتی چنین شاه بود.اسدی.

معنی کلمه درخور در فرهنگ معین

(دَ. خُ ) (ص فا. ) مناسب ، سزاوار.

معنی کلمه درخور در فرهنگ عمید

سزاوار، شایسته، مناسب، لایق.

معنی کلمه درخور در فرهنگ فارسی

شایسته، مناسب، لایق، سزاوار
( صفت ) شایسته موافق مناسب لایق سزاوار .

معنی کلمه درخور در ویکی واژه

adeguato
degno
مناسب، سزاوار.

جملاتی از کاربرد کلمه درخور

شرابی که او را هم‌آورد نیست شرابی که جز درخور مرد نیست
دلم از طره بیفتاد به چاه زنخش راه جز چاه مگر درخور زندانی نیست
او هست یار شرع و ملک شهریار شرق در شرع و شرق هست سزا درخور سزا
گر چرخ تورا مال دهد درخور همت گردد غنی از همت تو هرکه فقیرست
بر پایه مجله فارن پالیسی «دفتر عملیات دسترسی درخور، برای ۱۵ سال با موفقیت به رایانه‌های و سامانه‌های مخابراتی چین نفوذ کرده و بهترین و مطمئن‌ترین اطلاعات را دربارهٔ آنچه درون چین می‌گذرد ارائه کرده است».
ز موج درخور جهدش شکست می‌بالد به عجز پیش نرفته‌ست اعتبار غرور
در خور سر بد و طغیان تو تا بدانی کوست درخوردان تو
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به ۳۰ راک، وینسنت مقدس، رفتار درخور، اطلاع‌رسانی! اشاره کرد.
زینلیان در کنار طراحی لباس در مورد کارهای صحنه ای و تلویزیونی در زمینه طراحی لباس برای نهادها و ارگان‌های سیاسی و نظامی نیز فعالیت درخور توجهی داشته‌است، از جمله طراحی لباس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و طراحی لباس کارکنان سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (در شانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی تهران) هر دو در سال ۱۳۶۹.
ایرانیان آمریکایی شهروندان ایالات متحده یا اتباع ایرانی هستند یا دارای تابعیت ایرانی هستند. بر اساس برخی منابع ایرانی‌های آمریکایی جزو تحصیل‌کرده‌ترین افراد در ایالات متحده هستند و تعداد قابل توجهی از آن‌ها در تجارت، دانشگاه، هنر و… مورد فعالیت‌های درخور توجهی انجام داده‌اند.
همچنین، این کتاب مرجع بسیار درخوری است در مورد آیین مانی و ادیان غیرتوحیدی است و از مهم‌ترین منابع شناخت مانویان است. کتاب، دربرگیرندهٔ اطلاعاتِ گسترده‌ای است دربارهٔ کتاب‌ها و خطوطِ دورهٔ ساسانی است.
به هر دو عالم من درخور و سزای ویم به هر دو گیتی او درخور و سزای من است
مشکل دیگر الگوریتم‌های موازی تضمین توازن درخور آن‌ها است. برای مثال، بررسی تمام اعداد از یک تا صدهزار برای یافتن اعداد اول را می‌توان به راحتی بین پردازنده‌ها تقسیم کرد. اما در این روش ممکن است بعضی از پردازنده‌ها مجبور شوند بیشتر از بعضی دیگر کار کنند، در این صورت پردازنده‌هایی که کارشان به پایان رسیده‌است تا پایان کار دیگر پردازنده‌ها بی‌کار می‌مانند.
تا که عدل ما قدم بیرون نهد در جزا هر زشت را درخور دهد
آرامگاه کنونی سیف‌الدین باخرزی ساخته شده در سال‌های پایانی سدهٔ چهاردهم است. و به همراه آرامگاه بیان‌قلی‌خان مجموعهٔ معماری ستایش‌انگیزی هستند. با این همه درخور نگرش بودن این سازه‌ها بیشتر از دید دینی، تاریخی و فرهنگی می‌باشد تا از دید معماری.
ملک پدر را ز عدل و دادکن آباد ای به تو ملک پدر پسنده و درخور
کریم خان زند برای شاه اسماعیل روزی یک تومان نقد که برابر ده‌هزار دینار و قیمت پانصد من تبریز غله بود و نیز روزانه مقدار سه من تبریز گندم و دو من جو برای مخارج و علیق او در نظر گرفت و در هر سال دو بار در عید نوروز و اوایل پاییز لباسی شاهانه و درخور او به آباده می‌فرستاد.
تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرده‌اند درخور هر فرقه مرسومی معیّن کرده‌اند
صنایع دستی زنان درین ولایت نیز درخور ستایش بوده وهمه ساله به منظور تشویق تاجران ملی برای بازاریابی این صنعت به نمایشگاه‌های صنایع دستی دعوت می‌شوند و در قسمت بازاریابی آنان تلاش می‌کنند.