یا

یا

معنی کلمه یا در لغت نامه دهخدا

یا. ( حرف ربط ) حرف ربط است. صاحب غیاث اللغات و آنندراج آرند: در فارسی از حروف عاطفه است و افاده معنی تردید کند و از شأن اوست که بر معطوف علیه و معطوف هر دو آید در این صورت مدخول یکی منفی و مدخول دیگری مثبت باشد مثلاًیا مردی یا نامردی. یا مرد باش یا در پی مرد باش.
یا مکن با پیلبانان دوستی
یا بنا کن خانه ای درخورد پیل.سعدی.و صاحب آنندراج آرد: و گاهی واو عاطفه نیز با او جمع شود خصوصاً دراشعار قدما و در عربی برای ندا آید - انتهی :
یا دوائی درد بیماری بکن
یا دکان برچین و عطاری مکن.
یا مکن با پیلبانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خوردپیل.سعدی.یا مرو با یار ازرق پیرهن
یا بکش بر خانمان انگشت نیل.سعدی.ناز و کرشمه بود در آیین حسن لیک
مهر و وفا ندانم یا بود یا نبود.طالب آملی.یا بز یا بز بها. و گاهی بر معطوف آید فقط چنانکه گوئی زید آمد یا عمرو در این صورت گاهی واو عطف نیز با او جمع شود و این در اشعار قدما بسیار است :
اینکه می بینم به بیداریست یارب یا به خواب.
خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب.اوحدالدین انوری. || و گاهی بر معطوف علیه آید فقط و در این وقت افاده حرف شرط کند مثلاً:
یا صوفی را ز لعل خودکام دهید
ور کام نمیدهید دشنام دهید.
حاصل آنکه اگر صوفی را از لعل خود کام بدهید فهو المرام.همچنین در ابیات :
یا تبر برگیر و مردانه بزن
تو علی وار این در خیبر بکن
ورنه چون فاروق و صدیق مهین
رو طریق دیگران را برگزین
یا به گلبن وصل کن این خار را
جمع کن با نار نور نار را.
حاصل معنی آنکه اگر همت بزرگ داری تبر برگیر تا آخر. و از این مستفاد میشود که گاهی فعل این شرط محذوف می آید چنانچه درما نحن فیه وگاهی این جزای شرط محذوف آید چنانچه در رباعی ملا صوفی و هذا غایةالتحقیق ولا مزید علیه - انتهی.
صاحب المعجم ذیل اگر آرد: اگر به معنی یا که حرف تردید است استعمال کرده اند چنانکه انوری گفته است :
ننگ است بر تو سکنی گیتی ز کبریا
در جنب کبریای تو خود این چه مسکن است
وین طرفه تر که هست بر اعدات نیز تنگ
پس چاه یوسف است اگر چاه بیژن است.
یعنی پس چاه یوسف است یا چاه بیژن و انوری سرخسی بوده است و حرف شک به معنی حرف تردید استعمال کردن لغت سرخسیان است. ( المعجم چ مدرس رضوی ص 231 ). و صاحب نهج الادب آرد: ( گر ) و ( ار ) مخففات اگر ترجمه «لو» و «ان » شرطیه است و در لغت سرخسیان بجای یای تردید مستعمل کما فی حدایق العجم و صاحب انجمن نیز فرموده که این معمول خراسانیان است که اگر و مگر گویند و یای تردید خواهند - انتهی. آنچه از بررسی شواهد برمی آید توان گفت «یا» در موارد زیر آید:

معنی کلمه یا در فرهنگ معین

[ ع . ] (حر. ) حرف ندا به معنای «ای » ، «ایا».
(حر رب . ) به معنای ذیل آید: الف - ح رف ربط و عطف که معنای تردید یا اختیار را می رساند. ب - حرف شرط با فعل منفی آید و برای مفهوم مثبت آن فعل معنی ادات شرط دهد.

معنی کلمه یا در فرهنگ عمید

۱. برای فراخواندن کسی به کار می رود.
۲. برای طلب کمک از کسی به کار می رود. &delta، گاهی بعد از حرف الا می آید: اَلا یا خیمگی خیمه فروهل / که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل (منوچهری: ۶۵ ).
نشانۀ برابری یا تقابل دو یا چند چیز و امکان انتخاب یکی از آن ها: یا این یا آن، یا مرگ یا نجات، یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویا روی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بی دیوان: ۴ ).
نام حرف «ی».
* یای مجهول: واجی که به صورت e به کار می رفته و امروزه در لهجۀ رسمی به کلی از بین رفته است.
* یای معروف: واجی که به صورت i و به صورت کامل ادا می شود: بیخ، تیر، پیش، ریش.

معنی کلمه یا در فرهنگ فارسی

حرف ندا برای دور و نزدیک به معنی ای
بمعانی ذیل آید : الف - تخییر هنگامیکه نتیج. کار نامشخص بود و مردد بین یکی از دو طرف که یکی از آندو لا محالتابر سبیل تر تب بوجود خواهد آمد : یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی . ( حنظل. باد غیسی ) ب - شرط بافعل منفی آید و برای مفهوم مثبت آن معنی ادات شرط دهد : یا مکن با پیلبانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خورد پیل . ) ( حافظ ) اگر باپیلبانان دوستی کنی خانه ای درخورپیل بناکن . ج - تردید : پس ازنفس بازجست تایک گوهراست و او را قوتهای بسیارست یانفسهای بسیارند مختلف گوهر . د - بدلیت یعنی یکی بجای دیگری : چنانکه ازبالای کوه جزبه نردبان یاریسمان و نظایر آن بفراز آن سنگ پاره نمی توان آمد .
یائ ندا عربی را فراسی زبانان نیز نظما و نثرا استعمال کنند چنانکه در محاورات گویند یا الله یا هو یا حق یا محمد یا علی یا علی مدد یا علی بن موسی الرضا یا رب یا حسن یا حسین یا امام یا قاضی الحاجات یا اله العالمین یا حسرتا یا حضرت عباس و گاه آن را به اول اسامی فارسی هم در آرند

معنی کلمه یا در دانشنامه عمومی

یا (سیریلیک). یا ( Я  я؛ ایتالیک: Я  я؛ تلفظ روسی:  ) آخرین حرف الفبای سیریلیک است. در سدهٔ هجدهم میلادی، این حرف جایگزین حرف یاس ( Ѧѧ ) در الفبای روسی شد. در میان زبان های مدرن اسلاوی، این حرف در اسلاوی شرقی و بلغاری استفاده می شود. این حرف علاوه بر زبان روسی، در زبان مغولی و بسیاری از زبان های اورالی، قفقازی و ترکی شوروی سابق کاربرد داشته است.

معنی کلمه یا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَا: ای (حرف ندا)
معنی یَا أَسَفَیٰ: ای دریغ
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
ریشه کلمه:
یا (۳۶۱ بار)
حرف ندا است برای بعید، حقیقتا بعید باشد یا حکما، به قولی مشترک است میان قریب و بعید (از اقرب الموارد) . ای اهل یثرب در اینجاماندن روا نیست برگردید. .

معنی کلمه یا در ویکی واژه

در دستور زبان نشانه همپایگی و برابری یا تقابل دو یا چند چیز و امکان انتخاب یکی از آنها. یا کلمه‌ای خالص و بسیار باستانی که در زبان معیار باستان به معنی اگر، اگه و مانند آنها را داشته است.
حرف ندا به معنای «ای»، «ایا».
(حرف‌ربط): به معنای ذیل آید: الف - ح رف ربط و عطف که معنای تردید یا اختیار را می‌رساند. ب - حرف شرط با فعل منفی آید و برای مفهوم مثبت آن فعل معنی ادات شرط دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه یا

امشب که در دیر آمدم، زنار باید بر میان ای یار ترسا، حلقه‌ای زان یار زناری بده
چون وجود است هرچه می یابم غیر او نیست در جهان موجود
چو آمد نامه خسرو به پایان به خون دیده اش بنوشت عنوان
دشنام سرود و رود مقصود تو شد بپرست پیاله را که معبود تو شد
بر تیغ بلاهای تو تا پاک شوم با زهر سخن های تو تریاک شوم
با دیده ای که می شود از نور ذره آب کارم به آفتاب قیامت فتاده است
یا ساقی دریادل ما بزم نهاده‌ست یا نقل و شکرهاست به قنطار رسیده
دل چو آتش، دیده چون ابر، از توام بی‌کس و بی‌یار و بی‌صبر، از توام
ای که مستور عدت کف تست قطره در ابر همچو بی‌شویان
شرح سخن محمدی کن تا چند کنی بیان معقول