یکی به دو

معنی کلمه یکی به دو در لغت نامه دهخدا

یکی به دو. [ ی َ / ی ِ ب ِ دُ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح عامیانه ) یکی با دو. نزاع. ستیزه. مجادله. محاجه. مکابره.
- یکی به دو کردن ؛ مشاجره لفظی. گفت وشنودی که از روی عصبانیت صورت گیرد. ( از فرهنگ لغات عامیانه ).

معنی کلمه یکی به دو در فرهنگ معین

( ~. بِ دُ ) (اِمر. ) (عا. ) ستیزه ، بگو مگو.

معنی کلمه یکی به دو در فرهنگ عمید

گفتگوی بی جا و بی معنی، مشاجره، ستیزه کردن.
* یکی به دو کردن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] گفتگوی بی جا و بی معنی کردن، مشاجره کردن، ستیزه کردن.

معنی کلمه یکی به دو در ویکی واژه

(عا.)
ستیزه، بگو مگو.

جملاتی از کاربرد کلمه یکی به دو

ما چو احول نه ایم ای بینا کی چو احول یکی به دو بینیم
آیی یا اَی یا اَیا یا آمی فرعونی در واپسین سال‌های دودمان هجدهم مصر باستان بود که مدت کوتاه چهار ساله‌ای میان سال‌های ۱۳۱۹-۱۳۲۳ یا ۱۳۲۳-۱۳۲۷ پیش از میلاد مسیح فرمانروایی می‌کرد. او مشاور نزدیکی به دو یا شاید سه فرعون پیش از خود بود و گفته می‌شود که پشتیبان تاج و تخت در هنگام فرعون توت‌عنخ‌آمون بوده.
دیدهٔ ما یکی یکی بیند گرچه احول یکی به دو دیده
هم از او گوید و از او شنود نه چو احول یکی به دو بیند
چشم احول یکی دو می بیند لاجرم او یکی به دو بنمود
چو شیرین از بَرِ خسرو جدا شد ز نزدیکی به دوری مبتلا شد
یکی به دو نه برآمد شمار طاعت من برآمد از گنهان مبلغ خطیر مرا
لیس فی الدار غیره دیّار احول است آن یکی به دو بیند
نعمت الله یکی است در عالم کی چو احول یکی به دو بیند