خصال

خصال

معنی کلمه خصال در لغت نامه دهخدا

خصال. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای خصل و آن بمعنی غلبه کردن درتیراندازی است. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || بریدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || ( ع اِ ) ج ِ خَصلَة. ( منتهی الارب ).
خصال. [ خ ِ ] ( ع اِ ) خویها. خصلت ها خواه نیک باشد یا بد. ( ناظم الاطباء ). ج ِ خصلت. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
مأمور خداوند مصر و عصرم
محمود بدو شد چنین خصالم.ناصرخسرو.و هر که بدین خصال متحلی گشت شاید که بر حاجت خویش پیروز آید. ( کلیله و دمنه ). و معالی خصال ملوک اسلاف... قبله عزائم میمون داشته است. ( کلیله ودمنه ).
این امیر ماضی در جمله خصال بی قرین بود و یگانه روی زمین. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
چون شیر بخود سپه شکن باش
فرزند خصال خویشتن باش.نظامی.حسنت جمیع خصاله. سعدی.
- بدخصال ؛ بدعادت. بدخصلت :
تو روی محمد چگونه بینی
چون دشمن آنی ز بدخصالی.( ناصرخسرو ).یکی گفت از این بنده بدخصال
چه خواهی هنر یا ادب یا جمال.سعدی ( بوستان ).دزدان در کوه و کمر حیران از بدخصالی. ( مجالس سعدی ص 23 ).
- خصال بد ؛ عادت بد.
- خصال حمیده ؛ خوی های نیک. ( ناظم الاطباء ).
- خصال رذیله ؛ خویهای زشت و بد.
- خصال ستم ؛ عادت ستم. خصلت ستم : قتل جوان نمیرسد مگر از خلل جود و خصال ستم. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- خصال ستوده ؛ خویهای نیک : آهسته و ادیب و فاضل و معاملت دان بودبا چندین خصال ستوده. ( تاریخ بیهقی ).
- ستوده خصال ؛ با خصلتهای نیکو : ملاحظه و اردات اعمال این پادشاه دین پناه ستوده خصال واضح و لایح همی گردد. ( حبیب السیر جزء4 از ج 3 ص 322 ).
نه دیر بود که برخاست آن ستوده خصال
برفت و ناقه جمازه را مهار گرفت.
- مشتری خصال ؛ آنکه خوی مشتری دارد. خوش خصال. خوب خصلت :
آن مشتری خصال گر از ما حکایتی
پرسد جواب ده که بجانند مشتری.سعدی ( طیبات ).

معنی کلمه خصال در فرهنگ معین

(خِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خصلت ، خوی ها، عادات .

معنی کلمه خصال در فرهنگ عمید

= خصلت

معنی کلمه خصال در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خصلت خویها عادات .
مصدر دیگر است برای خصل و آن بمعنی غلبه کردن در تیراندازی است . یا بریدن چیزی .

معنی کلمه خصال در دانشنامه عمومی

الخصال از آخرین تألیفات شیخ صدوق در قرن چهارم هجری احتمالاً بعد از ۳۶۸ هـ. ق. است. این کتاب اطلاعات مهمی در مورد عقاید شیعیان قم در آن زمان مانند مخالفت با علم کلام به دست می دهد. کتاب خصال، شامل ۱۲۵۵ حدیث است و در ۲۶ باب مجزا تنظیم گردیده. موضوع روایات این کتاب دربارهٔ مسائل اخلاقی و عقیدتی است.
صدوق در مورد علت نگارش این کتاب می نویسد:
از آنجا که مشایخ و پیشینیانم در رشته های علمی کتاب هایی نگاشته اند و از تدوین کتابی که براساس شماره باشد و شامل خصلت های نیکو و مذموم باشد غفلت کرده اند و تدوین چنین کتابی برای طالبان علم و نیک خواهان بسیار سودمند است، به قصد تقرب به خدا این کتاب را تالیف کردم.
شیخ صدوق در این کتاب به صورت اعداد از یک تا هزار، روایات را دسته بندی نموده است و دربارهٔ هر یک از موضوعات اخلاقی و عقیدتی، روایاتی را نقل می کند که به نوعی با اعداد در ارتباط است. به همین دلیل است که عنوان بندی باب ها نیز بر اساس ارقام است. بدین شکل که روایات شامل یک خصلت در یک باب آمده و شامل دو خصلت در بابی دیگر و شامل سه خصلت در بابی دیگر.
این کتاب مهم ترین کتابی است که به این سبک به نگارش در آمده است.

معنی کلمه خصال در دانشنامه آزاد فارسی

خِصال
(نام کامل: الخصال المحمودة و المذمومة) تألیف شیخ صدوق، کتابی به عربی، در مجموعۀ احادیث اخلاقی. در ۴۰۰ باب در خصلت های اخلاقی، اعم از خصلت های نیکو و پاداش های دنیوی و اخروی آن و خصلت های ناپسند و کیفرها و آثار سوء آن، تدوین یافته است. بارها در عراق و ایران و لبنان چاپ و بارها به فارسی ترجمه شده است.

معنی کلمه خصال در ویکی واژه

جِ خصلت ؛ خوی‌ها، عادات.

جملاتی از کاربرد کلمه خصال

گر ز دل جان طلبد آن صنم خوب خصال هرچه او خواست ز بیچاره دل ما آن کرد
غلط نمودم گویا سفر داری به سوی روضه دریا دل ستوده خصال
ای آنکه مادحان عمل ننگ و نام را بر عامل خصال تو تقریر کرده اند
در سال ۲۰۱۸ میلادی، فرهاد نیکوخصال، مدیر ورزشگاه آزادی اعلام داشت که بیشترین کار بازسازی ورزشگاه آزادی در بخش جایگاه ویژه، اصلاحاتی در معابر، جایگزینی صندلی‌های قدیمی، اصلاح اتاق داوران، دبیرخانه کنفدراسیون آسیا، اتاق ناظرین، اتاق بررسی دوپینگ، کنفرانس خبری و محوطه میکسدزون و اصلاح پشت دروازه‌ها بوده‌است. همچنین پس از راه‌یابی پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۸، دروازه‌های کنترل ورود تماشاگران در ورزشگاه نصب شدند تا استانداردهای بین‌المللی رعایت شود.
در کتاب خصال روایتی است از امام جعفر صادق که می‌گوید: ملوک روی زمین چهار نفر بودند دو نفر مؤمن معتقد که عبارتند از سلیمان و ذوالقرنین. دو نفر کافر که عبارتند از نمرود و بخت النصر. (سلیمان و ذوالقرنین دو مؤمن معتقد بودند که بر زمین مسلط شدند و نمرود و بخت النصر دو کافر بودند که بر زمین مسلط شدند)
گر بد کند زمانه تو نیکو خصال باش بگذشت ازین بسی بسر این نیز بگذرد
ای (فلکی) غلام تو، چون فلکی به سر کشی بس که غلام شد فلک، شاه فلک خصال را
صفی دولت عالی معین ملت حق وزیر نیک پی نیک رسم نیک خصال
حسن دختر این خصالش آنچنان کز نکویی می‌نگنجد در بیان
لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال درد آن حال نداری به همین درة بنال
زهی ستوده خصالی که از صدور کرام جز از تو در همه آفاق یادگار نماند
من لایحضره الفقیه یکی دیگر از آثار شیخ صدوق است که رساله حقوق در آن آمده است. شیخ صدوق در دو اثر اخیر، یعنی الخصال و من لا یحضره الفقیه، علاوه بر حقوق پنجاه‌گانه ای که در تحف العقول آمده، یک حقِ دیگر به عنوان «حق حج» را هم ذکر کرده است. نکته دیگر اینکه در من لایحضره الفقیه اشاره نشده که حقوق مذکور، رساله ای جداگانه از سجاد است در حالی که در خصال به این نکته تأکید شده است. رساله حقوق توسط ابوحمزه ثمالی، از اصحاب سجاد، گردآوری شده است.
آثار خصال جسم گم شد در مطلع نور قرب جانان