دونگ

معنی کلمه دونگ در فرهنگ معین

(دَ وَ ) (اِ. ) (عا. ) دروغ ، نیرنگ .

معنی کلمه دونگ در ویکی واژه

(عا.)
دروغ، نیرنگ.

جملاتی از کاربرد کلمه دونگ

آدم از سلامت دل خویش بدونگریست گمان نبرد که کسی بعظمت و کبریای حق سوگند بدروغ خورد هم از غایت نیکو دلی چون نام خدای و صفات خدای شنید بخدای فریفته شد. نشان عاشقان این است که بمهر دو جهان فریفته نشوند بمعشوق فریفته شوند «من خدعنا بالله انخدعنا».
گفت: نه گوردونک که تو شوم تا غلادونگ یوز و ما جنت قاپوسین باغلادونک
مانند لنین، مائو زدونگ نیز به دلیل نارضایتی از وضع موجود در کشور خود جذب مارکسیسم، به خصوص نظریه امپریالیسم لنین و سوسیالیسم در یک کشور، شد. در آن زمان چین تحت حکومت ناسیونالیست‌ها و جنگ‌سالاران بود و مائو شیوه حکومت آنان را مناسب نمی‌یافت. جمهوری خلق چین تنها ابرقدرت جهان است که در حال حاضر تحت حکومت یک حزب کمونیست است.
رمیدن‌های عاشق در حقیقت دام معشوقست به وحشت الفت دیگر بود جادونگاهان را
فرزند پسر عموی پادشاه، او مردی است که به ظاهر خود را ساده لوح نشان می‌دهد و بخاطر استعدادش در آشپزی معروف است. او دونگ جو را که قبل از رسوایی خانواده با او نامزد کرده بود، گرامی می‌دارد. او کودتا می‌کند و پادشاه بعدی چوسان می‌شود.
وزیر گفت: آورده اند که در کوههای شهر همدان، حمدونگان بسیار بودند و ایشان را مهتری بود روزبه نام کاردیده وگرم و سرد چشیده و نیک و بد بدو رسیده و جهان گردیده همیشه روزگار به تدبیر و حکمت گذاشتی و رعایت رعیت بر خود لازم و فریضه پنداشتی.
دریاش تا بگردن و بر فرق می رود هندونگر که او بسباحت چه حاذقست
اوبودکز چشم مخمور سیاه او بود کز نرگس جادونگاه
استان دونگ نای ۵٬۹۰۷٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۶۶۵٬۱۰۰ نفر جمعیت دارد.
کیم نام جون در ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۴ در دونگجاک گو کره جنوبی به دنیا آمد اما در ایلسان گو بزرگ شد، جایی که خانواده اش در چهار یا پنج سالگی به آنجا نقل مکان کردند.
در این چمن همه عاجز نگاه دیداریم تو نیز یک دونگه در قطار مژگان باش
روزی دونگذرد اگر این گونه بگذرد کز کس دگر نجوئی نان ونشان به فارس
کنفوسیوس، در سال ۵۵۱ قبل از میلاد، در روستایی به نام تسو، واقع در ایالتِ قدیمی لو – که امروزه بخشی از شهرستان جدید شاندونگ است – زاده شد. خانواده‌ای که کنفوسیوس در آن به دنیا آمد، خانواده‌ای پرجمعیت بود.
من به خونین جگری جان و دل از کف دادن تو به جادونگهی غارت ایمان کردن
آن دونگ گو (کره‌ای: 안동구؛ زادهٔ ۲ نوامبر ۱۹۹۳) بازیگر و مدل اهل کره جنوبی است. او به خاطر ایفای نقش در درام‌های وقتی هوا خوبه، مکانیک روح، وزش باد و خانه شیرین شناخته می‌شود.
روزی بر بالای کوهی، بر سنگی نشسته بود و در شهر نظاره می کرد. گوسفندی دید که با زنی به سرو بازی می کرد. روز به یاران را آواز داد و گفت: کاری شگفت می بینم. یاران نگاه کردند. گشنی دیدند در راهی با زنی به سرو بازی می کرد. گفتند: گوسفندی با زنی بازی می کرد. گفت: این کار بی تعبیه ای نیست و هر آینه بدین سبب آسیبی به روز گار ما رسد. مصلحت آن است که زن و فرزند از این کوه بیرون بریم و به جایی دیگر نقل کنیم. حمدو نگان گفتند: اگر گوسفندی با زنی بازی کند، آن را چه اثر بود و ضرر آن چگونه به ما راجع شود؟ روزبه گفت: مرا بر شما حق سلطنت و امارت است و شما را بر من حق دوستی و رعایت. آنچه بر من واجب است بجای می آرم. اگر بر قول من اعتماد نمائید، شما را بهتر باشد. من باری بر گفت خود می روم و هم در وقت، زن و فرزند از آن کوه برگرفت و به موضعی دیگر رفت. حمدونگان نصیحت او قبول نکردند و به سمع صدق نشنیدند و گفتند: او پیر و فرتوت است و ندانستند.
این ولایت، از سال ۲۰۰۷ میلادی به این سو، توسط شهر اورومچی (منطقه میدونگ،) و شهر ووجیاچو به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم شده است. در سال ۲۰۰۷ میلادی، شهر میچوان، در شمال شهر اورومچی و مابین شهرهای سانجی و فوکانگ، از ولایت خودمختار سانجی هوئی جدا شده، به تابعیت شهر اورومچی در آمده، منحل شده و با ادغام با منطقهٔ‌ دونگشان، به عنوان منطقه میدونگ تاسیس شده.
در ۲۱ آوریل ۲۰۲۰، تأیید شد که کیم دونگ-هیون و چا اون-وو به جمع بازیگران ثابت برنامه ملحق خواهند شد. اولین قسمت آن‌ها به عنوان عضو بازیگران در ۳ مه ۲۰۲۰ به روی آنتن رفت.
سون جیان با جمع‌آوری ارتش‌های پراکنده خود، به اردوگاه در یانگرن رفت (陽人؛ گمان می‌رود در نزدیکی ون کوان، روژو، هنان امروزی باشد). این بار دونگ ژئو هوآ شیونگ، هو ژن و لو بو را با ۵٬۰۰۰ نفر برای حمله به سون جیان فرستاد. با این حال، لو بو که فرماندهی سواره نظام را برعهده داشت، با هو ژن رابطه خوبی نداشت و با او درگیر شد. سون جیان از فرصت استفاده کرد و به آنها حمله کرد و نیروهای دونگ ژئو در یک شکست شکست خوردند. هوآ شیونگ توسط سون جیان دستگیر و به سرعت اعدام شد.
زندگی شیم وو جو پس از مرگ پدرش رو به سراشیبی می‌رود. پس از مرگ پدرش، معشوقهٔ پدرش او را از خانه بیرون می‌کند. وو جو می‌خواهد انتقام بگیرد اما عاشق هان دونگ جین، پسر معشوقهٔ سابق پدرش می‌شود.