معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 16
- برآسودن
- بدگواری
- بدکند
- بدچشم
- بدِی
- بده بستان
- بدمنظر
- بدلاء
- بدقول
- بزرگشدن
- بزنگاه
- بزهکار
- بزوغ
- بزکوهی
- بزیدن
- بریشم نواز
- بریجن
- برگردیدن
- برگردانیده
- برگذاری
- برگدار
- برکاست
- برچیدگی
- برچسب زدن
- برپوش
- برپا داشتن
- برونزد
- بروفه
- برودری
- بروات
- برهون
- برهمایی
- برنجین
- بند شهریار
- بنداوسی
- بندباز
- بندمه
- بندوق
- بندي
- بندکش
- بندی خانه
- بنزوئیک
- بموجب
- بناغ
- بناکننده
- بنجه
- بند آوردن
- بمقتضای
- بلکک
- بلکن
- بلکامه
- بلونی
- بلوطی
- بله بران
- بی مسمی
- بی ناخن
- بِساط
- بچه بازی
- بگیر بگیر
- بی دستگاه
- بوکردن
- بوی سوز
- بيا
- بَطن
- بوقتب
- بوك
- بولوار
- بومره
- بوناک
- بیوسنده
- بیوزنی
- بیوراسپ
- بیواره
- بینیازی
- بینونت
- بیمحابا
- برقانی
- برمال
- برمنشی
- برمور
- برمچ
- برمکان
- برغندان
- برغمان
- برشکفتن
- برشتن
- برسیان
- برسختن
- بردمیده
- بنکدار
- بنکن
- بنگره
- بنگله
- بلمه
- بلندبالا
- بلندکردن
- بلوف
- بنه کن
- بنوت
- بنچاق
- بلاشرط
- بلاعوض
- بلافصل
- بلاچین
- بلبال
- بلخم
- بلسک
- بلغاء
- بلغونه
- بغاوت
- بل گرفتن
- بلاجواب
- برسام
- برساوش
- بدعمل
- بدساخت
- بدراه
- بدخیال
- بدخط
- بدخدمت
- بدبوی
- بدباطن
- بداهت
- بهآور
- بهزه
- بهرمه
- بهروج
- بهشت گنگ
- بهیار
- بهیه
- بهار نارنج
- بهاز
- بنساله
- بشوریدن
- بشنگ
- بشخوار
- بشاک
- بسیجیده
- بسي
- بسغ
- بسراق
- دگروارگی
- دگله
- دگماتیسم
- دیتن
- دژمان
- دژن
- دژک
- دک زده
- دکیسه
- دگرزا
- دولک
- دوپهلو
- دوکارد
- دولخ
- دوغو
- دوغبا
- دوسیه
- دوستداشتن
- دورگیر
- دوستدار
- دیوپا
- دیوژن
- دیگ پختن
- دیگرآن
- ذابل
- ذات الریه
- ذات الصدور
- دین پژوه
- دیوان نویس
- دیوانخانه
- دیودل
- دژآهنگ
- دِون
- دِرُم
- دِرَن
- ديگ
- ديش
- دير
- ديب
- رزمجویی
- رزمناو
- رزمنده
- رزمکار
- رسغ
- رسم الخط
- رسمالخط
- رزاز
- رزجرد
- رزستان
- رزم آزمودن
- رزمآرا
- رداع
- رداپوش
- بحري
- بخت آفرید
- بختالنصر
- بخشایشگر
- بخشیدنی
- رهیق