برپوش

معنی کلمه برپوش در لغت نامه دهخدا

برپوش. [ب َ ] ( اِ مرکب ) جامه ای که روی جامه های دیگر پوشند مقابل زیرپوش. ( یادداشت بخط مؤلف ). بالاپوش. روپوش.

معنی کلمه برپوش در فرهنگستان زبان و ادب

{battle dress} [علوم نظامی] لباس نظامی کوتاه که بالاتنه را می پوشاند و در کمر جمع می شود

معنی کلمه برپوش در ویکی واژه

لباس نظامی کوتاه که بالاتنه را می‏پوشاند و در کمر جمع می‏شود.
برپوش نوعی برچسب (استیکر) با ضخامت بسیار کم است و به منظور ایجاد حسی نو و رنگی متفاوت با حفظ طراحی صنعتی و ظرافت دستگاه هوشمند طراحی و تولید می‌شود. برپوش‌ها فقط سطح پشت گوشی هوشمندرا پوشش می‌دهند و برای آن دسته از مشتریان هدف گذاری شده‌اند که مایل به شخصی‌سازی گوشی هوشمند با کمترین میزان تاثیرگذاری بر روی طراحی صنعتی، ضخامت و ظرافت هستند

جملاتی از کاربرد کلمه برپوش

راز خویش از هر پرسنده برپوش و برحذر باش چرا که احتیاط جز بر حذر بودن نیست.
و از سخنهای زشت شنیدن و لهو و بازی و مسخرگی احتراز فرمایند، و طعام ندهند تا از وظائف ادب فارغ نشود و تبعی تمام بدو نرسد، و از هر فعل که پوشیده کند منع کنند، چه باعث برپوشیدن استشعار قبح بود تا بر قبیح دلیر نشود، و از جواب بسیار منع کنند که آن تغلیظ ذهن و اماتت خاطر و خور اعضا آرد، و به روز نگذارند که بخسپد، و از جامه نرم و اسباب تمتع منع کنند تا درشت برآید و بر درشتی خو کند، و از خیش و سردابه به تابستان و پوستین و آتش به زمستان تجنب فرمایند، و رفتن و حرکت و رکوب و ریاضت عادت او افگنند، و از اضدادش منع کنند، و آداب حرکت و سکون و خاستن و نشستن و سخن گفتن بدو آموزند، چنانکه بعد ازین یاد کنیم.
عطسه مغز نافه را خالی کند از بوی مشک آستین چون برفشاند زلف عنبرپوش تو
چرخ برپیچد عنان چون توسنت بیند دمان خصم برپوشد کفن چون جوشنت بیند به تن
از شکوفه درخت قند ز رنگ با زبرپوش قاقم آمد باز
از نهج البلاغه: بردباری پوششی عیب پوش است و خرد شمشیری برنده. خلل خوی خویش را با پوشش بردباری برپوش و با شمشیر عقل به ستیز هواهای خویش رو.
دارم طمع از جود تو هر چند نیرزد پیراهن و دستار و زبرپوش و دو تایی
چون زبرپوش فلک، پوشید باغ و خانه زیب درد سرمشمر، کله دیوی سبک با سر بخواه
بغیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا- که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است