برپا داشتن

معنی کلمه برپا داشتن در لغت نامه دهخدا

برپا داشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) تشکیل دادن. بنیاد کردن.
|| اقامه کردن. قائم کردن. برپا ساختن.
- برپا داشتن نماز ؛ اقامه نماز : آن جماعتی که ما در روی زمین صاحب تمکین ساختیم ایشان را، نماز را برپا داشتند. ( تاریخ بیهقی ص 314 ).

معنی کلمه برپا داشتن در فرهنگ معین

(بَ. تَ ) (مص م . ) ۱ - برقرار ساختن . ۲ - برپا کردن جشن و شادمانی .

معنی کلمه برپا داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- ثابت کردن برقرار ساختن . ۲- نصب کردن ایستاده کردن . ۳- اقامه کردن ( نماز )انجام دادن . ۴- منعقد کردن ( مجلس جشن و شادمانی ).

معنی کلمه برپا داشتن در ویکی واژه

برقرار ساختن.
برپا کردن جشن و شادمانی.

جملاتی از کاربرد کلمه برپا داشتن

از سخنان منسوب به امیر مومنان (ع): کسی که روزش را در غیر ایفای حق، یا انجام تکلیف یا برپا داشتن مسجد، یا حصول سپاس، یا بنیان خیر، یا بدست آوردن دانشی گذراند، تباهش ساخته است.
بنابر گزارش قرائتی، مفسر شیعه، موقعیت این آیه در میان دو آیه‌ای است که موضوعش برپا داشتن کتاب‌های آسمانی است. به گزارش مکارم شیرازی، خدا در این آیه، فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به محمد می‌دهد که نرساندن آن، به منزله نفی بعثت و از بین رفتن همه کارهای پیامبر اسلام در دوره رسالتش است. بخش انتهایی آیه نیز تهدید و مجازاتی از سوی خدا به آنهایی است که این رسالت مخصوص را انکار کنند و در برابر آن از روی لجاجت کفر بورزند.
و این سه برحسب اختلاف زمان و اضافات و اعتبارات گوناگونی که پیمبران بیانش داشته اند، متفاوت است. و عامه ی مردم در این معانی باید که از پیمبران تبعیت کنند و در جهت برپا داشتن قوانین الهی و حفظ مقررات دینی که جز با آن انتظامی نبود، منقاد ایشان باشند.
«قرآن کریم خلاف این پندار (هدف بودن حکومت و وسیله بودن عبادات)، جهاد و حکومت را وسیله می‌داند و برپا داشتن نماز را مقصد و هدف قرار می‌دهد.»