معنی کلمه دژآهنگ در لغت نامه دهخدا
لاحول همی گفتم و آن دیو دژآهنگ
دم آخته چون پرچم شاهان به صف جنگ.( منسوب به منوچهری ). || بدقصد. بدنیت. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ( اِ مرکب ) تیر تخش. ( برهان ). || در پهلوی در وصف تیر و زوبین بکار رود. ( لغت فرس اسدی ). زوبین. ( برهان ). سنان کوچک.( ناظم الاطباء ) :
به یک خدنگ دژآهنگ جنگ داری تنگ
تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریابار.عنصری.