بندیخانه. [ ب َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) زندان که ترجمه سجن است. ( آنندراج ). زندان. بندخانه. ( فرهنگ فارسی معین ) : ز بندیخانه چشمم که جسته که زنجیرش سراپا رنگ بسته.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).
معنی کلمه بندی خانه در فرهنگ معین
( ~. نِ ) (اِمر. ) زندان ، بندخانه .
معنی کلمه بندی خانه در فرهنگ عمید
جای اسیران و بندیان.
معنی کلمه بندی خانه در فرهنگ فارسی
زندان، جای اسیران وبندیان ( اسم ) زندان بند خانه .
معنی کلمه بندی خانه در ویکی واژه
زندان، بندخانه.
جملاتی از کاربرد کلمه بندی خانه
زنجیریِ دشت شد خردمند از بندی خانه دور شد بند
چون عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت گر در ببندی خانه را، از روزنت سر بر کنم
رتبهبندی خانه آزادی در رسانهها بهطور گستردهای گزارش شده و به عنوان منبع توسط محققان سیاسی استفاده میشود. ساخت و استفاده آنها توسط منتقدان و هواداران ارزیابی شدهاست.
گرفتار محبت گرچه آزادی نمی بیند زبندی خانه افلاک جستم تا چه پیش آید
ز بندی خانه ایام جسته در ناموس را صفها شکسته
ز بندی خانه ی چشم که جسته؟ که زنجیرش سراپا، زنگ بسته
برای اینکه آینه کاریها پررنگ تر دیده شوند میتوانیم از کاغذ دیواری هم استفاده کنیم میتوانیم برای قسمت بندی نمودن خانه یا به اصطلاح پارتیشنبندی خانهها هم از آینه استفاده نمائیم.