بنوت
معنی کلمه بنوت در فرهنگ معین
معنی کلمه بنوت در فرهنگ عمید
۲. پسرخواندگی.
معنی کلمه بنوت در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - پسری . ۲ - پسر خواندگی . یا اضاف. بنوت . اضاف. نام پسر یا نوه بنام پدر یا جد : محمود سبکتگین ابوعلی سینا .
پسری و فرزندی . پسری و پسر خواندگی .
معنی کلمه بنوت در ویکی واژه
پسرخواندگی.
جملاتی از کاربرد کلمه بنوت
با تن چون برگ گل پشمینهپوشی کردهای زان بنوت نافه پوشد خرقه پشمینه را
فرخنده رعایت شرف تو بهر مکان چون آیت بنوت جد تو ظاهرست
مهل که گیوه بنوتن غرت چو نیست کلا که دوست نیست اثر دایما و دشمن ابا
بارفقه ای که با یکدیگر از می با جام تازنده تر و از راح با روح سازنده تر، جمله بر طریق مروت و فتوت، نه بعلت ابوت و بنوت در سلسله مودت و اخوت آمده.
مور بومی بنوتی، میسیسیپی، در خیابان سنت لوییس میسوری و در فقر بزرگ شد. بیش از ده سال مور قربانی نژادپرستی در حرفه خود شد، از هجوم شلیک به عناوین جهانی محروم شد و بسیاری از آن سالها را صرف جنگیدن در راه نشان دادن آن کرد. وی یکی از چهرههای مهم جامعه سیاهپوست آمریکا، در روزهایی که یک مبارز تمام عیار بود درگیر اهداف آمریکاییهای آفریقایی آمریکایی بود. او همچنین خود را به عنوان یک شخصیت بازیگر موفق در تلویزیون و فیلم معرفی کرد. مور در خانه فرزند خود در سن دیه گو، کالیفرنیا درگذشت. در زمان مرگ او ۸۱ سال داشت.
اما به مشاهده فرزند، جراحت فراق دلبند را مرهمی می ساخت و می گفت: اگر نه آنستی که این یتیم بی مشفق و منفقی بماند و در دستاس حوادث، چون دانه آس گردد و الا فنا بر بقا و عدم بر وجود اختیار کردمی و این شداید و مکاید فراق که از زهر تلخ تر و از مرگ ناخوش تر است بر خود بسر آوردمی و بر تربت معشوق ممشوق که چون سرو سهی در خاک لحد خفته است و چون ماه در ظلمت نهفته، شخص گرامی را بسمل کردمی که مقاسات مرگ از زندگانی که در فراق عزیزان گذرد، سهلتر نماید و از اینجا گفته اند که عاشقان، کوتاه عمر باشند چه بلیت هجر و اذیت فراق، روح لطیف ایشان را تحلیل کند. بعضی را آب صفت از راه منافذ مدامع خرج کند و بعضی را بخار شکل به طریق آه از راه نفس بیرون آرد و به تدریج مضمحل گرداند و هر که از اعراب، عاشق شد هم در حداثت سن و غره عمر جان به احداث شحنه عشق داد. چنانکه مجنون در فراق لیلی و کثیر در عشق عزه و وامق در مهر عذرا. و یکی را از قبیله بنوتمیم سوال کردند، چراست که در قبیله شما هر که عاشق شود، بمیرد؟ گفت:
پس روی از طوایف اهل طائف بگردانید و گفت: ای اهل بلاد عجم و ای قادحان زناد کرم و ارباب فتوت و مروت و مستظهران ابوت و بنوت، بدان خدائی که آفتاب منور بدین سقف مدور بگردانید و از بساط اغبر نبات اخضر برویانید که دنیا سرای گذشتنی است و حطام او سرمایه گذاشتنی، جستجوی او به گفتگوی او کرا نکند و رنگ و بوی او به تک و پوی نه ارزد.
اعراب به آذربایجان نیز همانند دیگر نقاط ایران سرازیر شدند. به نظر میرسد در سدههای یکم و دوم هجری تعدادشان در آذربایجان زیاد بودهاست. کسروی این امر را به دو دلیل دانستهاست؛ یکی اینکه مردمان آذربایجان بسیار پایداری کردند؛ به گونهای که مسلمانان آذربایجان را به عنوان الاراضی المفتوحه عنوه (سرزمینهای به زور گرفته شده) میشمردند که در فقه حکم خاص دارد و دوم سرسبزی این ایالت. از میان عشیرههای عرب که در سدههای یکم و دوم هجری به آذربایجان وارد شدند، «بنوتغلب»، «یمانیان» و حمدانیان ثبت شدهاست.
چون بجمع خاندان نبوت و مترقعان ابوت و بنوت نگریستم ساداتی دیدم باسلاف خود مقتدی و بانوار اجداد خود مهتدی هر یک در میراث نبوت صاحب نصاب و نصیب و در میدان فصاحت صاحب جیاد نجیب.
پاسبانانت شب و روز چراغ از مه و مهر کین بنوت بکشد پاس پس از آندیگر