دیودل

معنی کلمه دیودل در لغت نامه دهخدا

دیودل. [ وْ دِ ] ( ص مرکب ) مردم شجاع و دلیر و دلاور. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). دیوجان. ( ازآنندراج ). سخت دلاور. ( شرفنامه منیری ) :
دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت
مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت.خاقانی.دیودل باشیم و برپاشیم جان
کان پری دلدار دیدار آمده است.خاقانی.|| مردم سیاهدل و تیره دل و سخت دل و بیرحم. ( برهان )( ناظم الاطباء ). تاریک دل و جاهل. ( شرفنامه منیری ).

معنی کلمه دیودل در فرهنگ معین

(دِ ) (ص مر. ) ۱ - سیاه دل . ۲ - شجاع ، دلیر.

معنی کلمه دیودل در فرهنگ عمید

۱. تیرهدل.
۲. بددل.
۳. سنگدل و بیرحم.
۴. شجاع و دلیر.

معنی کلمه دیودل در ویکی واژه

سیاه دل.
شجاع، دلیر.

جملاتی از کاربرد کلمه دیودل

دل کم نکند در کار از دیودلی زیرا مزدور سلیمان است از کار نیندیشد
گر سلیمان نه‌ای به دیودلی در پری خانه چون وطن کردی
دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت
دیودل باشیم و بر پاشیم جان کن پری چهره پدیدار آمده است