برساوش

معنی کلمه برساوش در لغت نامه دهخدا

برساوش. [ ب َ ] ( اِخ ) برساووش . برشاوش نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه شمالی و نام دیگر آن حامل رأس الغول است و آنرا بر مثال مردی توهم کرده اند بر پای چپ ایستاده و پای راست برداشته و دست راست بر سر نهاده و بدست چپ سری گرفته مکروه و زشت آنرا رأس الغول خوانند و آن بیست و شش ستاره است و خارج صورت سه ستاره است و در صورت برساوش کوکبی است روشن از قدر دوم و آنرا رأس الغول نامند. ( جهان دانش ).

معنی کلمه برساوش در فرهنگ معین

(بَ وُ ) [ معر - یو. ] ( اِ. ) حامل رأس الغول ، برندة سر دیو، یکی از صورت - های فلکی شمالی به صورت مردی که با دست چپ سر بریده دیوی را با موی گرفته و ستارگان آن بیست و شش باشند.

معنی کلمه برساوش در فرهنگ عمید

صورتی فلکی در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل مردی با شمشیری در یک دست و یک سر در دست دیگر مجسم می شود.

معنی کلمه برساوش در فرهنگ فارسی

حامل راس الغول برنده سر دیو یکی از اشکال شمالی فلک به صورت مردی بر پای چپ خود ایستاده و پای راست برداشته و دست راست بر سر نهاده به دست چپ سر دیوی خون چکان به موی گرفته و ستارگان آن بیست و شش می باشند .
برساووش برشاوش نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه شمالی و نام دیگر آن حامل راس الغول است و آنرا بر مثال مردی تو هم کرده اند بر پای چپ ایستاده و پای راست برداشته و دست راست برسر نهاده و بدست چپ سری گرفته مکروه و زشت آنرا راس الغول خوانند و آن بیست و شش ستاره است و خارج صورت سه ستاره است و در صورت برساوش کوکبی است روشن از قدر دوم و آنرا راس الغول نامند .

معنی کلمه برساوش در فرهنگ اسم ها

اسم: برساوش (پسر) (فارسی) (تلفظ: barsavash) (فارسی: برساوش) (انگلیسی: barsavash)
معنی: صورت فلکی که درخشان ترین ستاره ها را دارد

معنی کلمه برساوش در فرهنگستان زبان و ادب

{Perseus, Per} [نجوم] صورت فلکی آسمان شمالی (northern sky ) میان مسلسله و ارابه ران

معنی کلمه برساوش در ویکی واژه

حامل رأس الغول، برندة سر دیو، یکی از صورت -‌های فلکی شمالی به صورت مردی که با دست چپ سر بریده دیوی را با موی گرفته و ستارگان آن بیست و شش باشند.

جملاتی از کاربرد کلمه برساوش

مرفق‌الثریا (آرنج پروین) یا جَنب (پهلو) یا آلفا برساوش یک ستاره است که در صورت فلکی برساوش قرار دارد.
اتا برساووش یک ستاره است که در صورت فلکی برساوش قرار دارد.